در این صفحه از لیان ما، به معرفی زیباترین نامهای دخترانه ایرانی با حرف «گ» پرداختهایم. اگر به دنبال نامی خاص و اصیل برای دختر خود هستید، اینجا میتوانید بهترین گزینهها را پیدا کنید
نام دخترانه ایرانی با حرف گ
نامهای دخترانه ایرانی با حرف «گ» معمولاً برگرفته از طبیعت، فرهنگ و تاریخ ایران هستند. این نامها اغلب معانی زیبایی مانند شکوه، لطافت و درخشندگی را دارند و در میان خانوادههای ایرانی محبوبیت زیادی دارند. بسیاری از این نامها خوشآوا و دلنشین هستند و بار معنایی مثبت و جذابی را منتقل میکنند.
لیست نام های دخترانه ایرانی با حرف گ
نام | معنی |
---|---|
گیسو | گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیمکرهی شمالی |
گلرو | آن که چهره ای زیبا چون گل دارد |
گلرخ | دارای چهره ای مانند گل، زیبا روی، گل چهره |
گلسا | مانند گل، (به مجاز) زیبارو و لطیف |
گلینا | گلین، به رنگ گل سرخ |
گل بید | گلهای معطر و سنبلههای نر درخت بيد که مصرف دارویی دارد |
گیتی دخت | دخترجهان |
گراناز | گرانناز، دارای ناز و زیبایی فراوان، (به مجاز) جذاب |
گرد آفرین | گرد آفرید، از شخصیتهای شاهنامه |
گردیه | از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر بهرام چوبین سردار ساسانی |
گلفشان | گل ریزنده، نوعی آتش بازی، گل افشان |
گل خواه | گلجو، خواهان گل، جوینده گل |
گل گیسو | گلگیس، دختری با موهایی به لطافت گل |
گلریزان | گلریز، گل افشان، گلباران، مراسم گلریزی به سر عروس و داماد یا به سر پهلوان در زورخانه |
گلبوی | گلبو، آنکه چون گل بو دهد، خوشبو، معطر |
گل خندان | گل شکفته |
گلطلا | گلزر، گل طلایی رنگ، گل زیبای طلایی |
گهرناز | گوهرناز، آن که نازش چون گوهر قیمتی است |
گلان | گلها، جمع گل، (به مجاز) زیبا و لطیف |
گل آور | گل آورنده، زیبا |
گلبان | گلِ درخت بان، (مجاز) زیبارو و لطیف |
گل بهاره | گلِ بهاری، گلی که در بهار میشکفد، (مجاز) زیبا و باطراوت |
گل بین | نشان دهندهی گل، (مجاز) دارای طبعی لطیف و ظریف |
گلراز | سِر و راز گل، رنگِ گل، (مجاز) زیبا و لطیف |
گلسار | منسوب به گل، همانند گل، جایی پر از گل |
گلسانا | گلسا، مانند گل، (مجاز) زیبارو و لطیف |
گلشا | گلشاد، گل شاد و خندان، (به مجاز) زیبا و با طراوت |
گلمر | گلِ مُر، گیاهی درختچهای گرمسیری از خانوادهی سماق |
گلمو | ویژگی آن که گیسوانش آراسته به گل شده است |
گلور | دارندهی گل یا دارندهی صفات گل، (مجاز) زیبارو و لطیف |
گلوار | چون گل، مانند گل، (مجاز) زیبارو و لطیف |
گلوش | مانند گل، گلوار، (مجاز) زیبارو و لطیف |
گلی | منسوب به گل، به رنگ گل سرخ، سرخ |
گلیار | یار و همنشین گل، دارندهی (صفات) گل، (مجاز) زیبارو و لطیف |
گلبار | محصول گل، (مجاز) زیبارو |
گلپسند | مورد توجه و پسند مانند گل، (به مجاز) زیباروی مورد پسند |
گل تابان | (مجاز) زیباروی، روشن روی، گل درخشان |
گل جو | جوینده گل، خواهان گل، (مجاز) دارای لطافت و ظرافتِ طبع |
گلخند | شکوفه، شکوفهی گل، (مجاز) زیبا و با طراوت |
گل دامن | گل بدن، گل اندام |
گلدانه | بذر گل، آنکه ویژگی گل شدن دارد، (مجاز) زیبا و لطیف |