در این صفحه از لیان ما، به معرفی زیباترین نامهای دخترانه ایرانی با حرف «ن» پرداختهایم. اگر به دنبال نامی خاص و اصیل برای دختر خود هستید، اینجا میتوانید بهترین گزینهها را پیدا کنید
نام دخترانه ایرانی با حرف ن
نامهای دخترانه ایرانی با حرف «ن» اغلب معانی زیبایی مانند نور، نیکویی، لطافت و شکوه دارند. این نامها ریشه در فرهنگ، تاریخ و اسطورههای ایران دارند و معمولاً خوشآوا و دلنشین هستند. بسیاری از این نامها همچنان در میان خانوادههای ایرانی محبوبیت دارند و گزینهای مناسب برای انتخاب نام فرزند به شمار میروند.
لیست نام های دخترانه ایرانی با حرف ن
نام | معنی |
---|---|
نفس | جان و روح، دم و لحظه |
نیلسا | شبيه به نيل، مثل نيل |
نیکا | خوب، خوش، زيبا، ظريف، بسي نيك |
نرگس | نام نوعی گل خوشبو، به مجاز چشم معشوق |
نازنین | بسيار دوست داشتني، با ارزش، زیبا و ظریف، عزيز و گرامي، معشوق |
نیکی | خیر، احسان، خوبی، نيكوكاری، ثواب |
نگار | نقش رنگین، تصوير، معشوق و زن زیبا روی، زيور، زينت |
نیاز | خواهش، احتیاج، اظهار محبت، (به مجاز) محبوب، معشوق |
نیایش | عبادت، پرستش، دعا، ستایش |
نگین | گوهر و سنگ قیمتی که براي تزئين بر روي چيزي كار ميگذارند، انگشتر نگيندار پادشاهان كه به جاي مهر به كار ميرفته است |
نوژان | فرياد، صدا و بانگ بلند، غرّان (رود و سيل)، نام رودخانهای |
نوژا | (به مجاز) زیبا، سرسبز و با طراوت |
نوژین | (به مجاز) زيبا، سرسبز و با طراوت، زندگی تازه |
نازآفرین | به لطف و نرمی آفریده شده، (به مجاز) معشوقی که ناز بسیار کند، پدید آورنده نعمت و خوشی |
نکیسا | نام موسیقیدان مشهور در زمان خسرو پرویز پادشاه ساسانی |
نازشیرین | ترکیب دو اسم ناز و شیرین (کرشمه و دوست داشتنی) |
نازیتا | همانند ناز و کرشمه، (به مجاز) زيبا |
نرمین | لطیف بودن، (به مجاز) مهربان |
نوشا | نیوشا، شنوا، شنونده، شيرين، زندگی، (به مجاز) یادگیرنده و آموزنده |
نیکسا | شبیه به نیک، (به مجاز) خوب و نیکو |
نسرین | گل زرد يا سفيد خوشهاي خوش بو كه يكي از گونههاي نرگس است، (به مجاز) صورت معشوق |
نیلوفر | پیچک، نام نوعی گل، نام یکی از جشنهای ایرانیان قدیم |
نیکو | خوب، گرانبها، درست، پسندیده، شایسته، زیبا |
نوا | ناله، نغمه، وسایل زندگی، روزی، یکی از مقام های اصل موسیقی |
نگاه | نظر، دید، تماشا |
نایریکا | برگزیده، پسندیده |
نوش آذر | آتش جاوید، از شخصیتهای شاهنامه |
نازآفرید | نازآفرین، (به مجاز) معشوقی که ناز بسیار کند |
نازگیتی | ناز جهان، نازِ همهی دنیا، موجب افتخار و مباهات در دنیا |
نازمهری | نازمهر، (به مجاز) زیبا روی مهربان، زیبا چون خورشید |
ناهیده | پاک، بی گناه، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است، اناهیتا |
نوشه | انوشه، جاوید، زنده، شاد، خوشحال |
نکو | نیکو، خوب، مناسب، زیبارو |
نازپری | آنکه مانند پری زیباست و ناز دارد |
نیالا | زیبایی، آلایش |
نویسا | نویسنده، باسواد |
نصرا | یاری، مدد |
ناتا | بینظیر، بیمانند، بیهمتا |
نازدخت | ویژگی دختری که ناز دارد و رفتارش خوشایند و جذاب است، دختر لطیف |
نازی | منسوب به ناز، نازدار، آن که بسیار ناز کند، پرناز |
نازیدخت | دختر نازدار، دختر با ناز، (به مجاز) جذاب و دلپذير |
نرگسه | منسوب و شبیه به نرگس، (به مجاز) ستاره |
نسرینه | نسرین، (به مجاز) صورت معشوق |
نسرین دخت | دختر نسرین وش، نام گل، زیباروی |
نسرین رخ | ویژگی آن که صورتش چون گل نسرین است، (به مجاز) زیبا روی و با طراوت |
نگار افروز | ترکیب دو اسم نگار و افروز (نقش رنگین و تابنده) |
نوشینه | دلپذیر، گوارا، نوایی از موسیقی |
نوش آسا | گوارا، شیرین همچون عسل |
نوش آفرین | جاویدان آفریده شده |
نوشین دخت | دختر شیرین و دلپسند |
نیکتا | خوب، نیکو، مانند نیک |
نگین چهره | دارای چهره ای مانند نگین زیبا و درخشان |
نیک اختر | نیک بخت، خوشبخت، خوش طالع |
ناردانه | دانهی انار، (مجاز) اشك خونين |
ناوک | نوعی تیر کوچک و نوک تیز که به وسیله کمان پرتاب میشده است، (در ادبیات) استعاره از غمزهی چشم و ناز کرشمه است |
نسترن | نام نوعی گل زیبا |
ناهید | پاک، بیگناه، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است |
نرگس دخت | دختر نرگس، دختر مثل نرگس، (به مجاز) دختر زیبا و با طراوت |
نوبهار | آغاز فصل بهار، گل و شکوفه ی تازه روییده |
نهان | پنهان، مخفی، باطن، پوشیده |
نورسته | تازه روییده، (به مجاز) جوان، تازه بالغ شده |
نیکناز | افنخار کننده به نیکی، عشوه گری |
نازوالا | دارای ناز و کرشمه شایسته و پسندیده، (به مجاز) بسیار جذاب و دلپذیر |
نرگسی | منسوب به نرگس، نوعی غذا |
نازفر | نازِ شکوهمند، (به مجاز) زیباروی باشکوه |
نوشان | نوشاندن، شیرینی بخش |
نوبر | (به مجاز) تازه و جديد، شاداب، نو برانه |
نیکامهر | ترکیب دو اسم نیکا و مهر (خوب و محبت) |
نازجهان | نازِ همهی دنیا، موجب افتخار و مباهات در دنیا |
نازبو | ریحان، ضیمران، شاهسپرم |
نیتا | بی مانند، بدون همتا، يگانه |
نازتاب | نازتابنده، نام یکی از همسران بهرامگور |