زندگی در چرنوبیل بعد از انفجار
پس از حادثه هستهای سال ۱۹۸۶، چرنوبیل به یکی از آلودهترین نقاط جهان از نظر تشعشعات رادیواکتیو تبدیل شد. با این حال، زندگی هنوز هم در دل این منطقه جریان دارد.
نسخه اولیه این گزارش در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ منتشر شده و در ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ بهقلم پوریا محمدی پیوند بهروزرسانی شده است.
بازگشت به چرنوبیل، علیرغم خطر
اگرچه پس از انفجار رآکتور، سکونت در منطقه چرنوبیل ممنوع اعلام شد، اما برخی از ساکنان بومی، پس از مدتی دوباره به خانههای خود بازگشتند. یکی از این افراد، پیرمردی به نام ایوان سمینیوک (Ivan Semenyuk) است؛ مردی ۸۲ ساله از روستای «ساموسلی» که در نزدیکی نیروگاه ویرانشده قرار دارد. او یکی از کسانی است که با وجود هشدارهای فراوان، تصمیم گرفت به خانهی پدریاش بازگردد.
در شبهای سرد زمستان، که دمای هوا به منفی ۱۷ درجه میرسد، ایوان با لباسهای گرم سنتی و سورتمهی چوبیاش، تکههای هیزم را برای گرم کردن خانهاش آماده میکند. این تنها راه نجات از سرمای کشنده شبهای چرنوبیل است.
روایت یک شب فراموش نشدنی
در خانهی سادهی ایوان، کنارش مینشینیم تا درباره شب حادثه صحبت کند. او به یاد میآورد:
«اول فکر کردیم لرزشها به خاطر تمیز کردن دودکشهاست. صبح بود که فهمیدیم انفجار بزرگی در نیروگاه رخ داده. هیچکس نمیدانست واقعاً چه اتفاقی افتاده است. فقط میدانستیم منطقه پر از الکل شده؛ برای ضدعفونی و پرتوزدایی.»
تنها ۳۶ ساعت پس از انفجار، اتوبوسهایی به دستور دولت، شروع به تخلیه ساکنان روستاها کردند. به مردم گفته شد فقط وسایل ضروری خود را بردارند، چراکه ظرف سه روز برمیگردند. اما هیچکس بازنگشت… حداقل نه آن زمان.
«در ۶ مه، با زور نظامی و اسلحه از خانه بیرونمان کردند. همهچیز پیش از آن بود که گورباچف به فاجعه اعتراف کند.»
بازگشت به چرنوبیل
یک سال بعد، دولت اعلام کرد بعضی مناطق مجدداً قابل سکونت هستند. ایوان در زمستان ۱۹۸۸ به روستای خود بازگشت. امروز، تنها حدود ۲۰۰ نفر در ۱۶۲ روستای منطقهی آلوده بهصورت پراکنده زندگی میکنند.
روستای ایوان که زمانی ۲۰۰ خانوار داشت، حالا فقط دو یا سه نفر سکنه دارد. او میگوید:
«در زمستان حتی صدای کسی را هم نمیشنویم. برای غذا، هیزم آماده میکنم، جوجهای پیدا میکنم و روی آتش میپزم. انتخاب دیگری ندارم.»
زندگی در انزوا
خانهی ایوان ساده و پر از وسایل ضروری است: کوزههای ترشی، روغن، پیاز و سیبزمینی. همسرش سال گذشته درگذشته و حالا تنهایی زندگی میکند.
او میگوید دو پسر دارد. یکی با مشکلات سلامتی روبروست و دیگری تنها ماهی یکبار به دیدنش میآید. با بغضی فروخورده، اضافه میکند:
«زندگی در اینجا سخت است. اما از انتخابم پشیمان نیستم. شهر و شلوغی را دوست ندارم.»
ایوان حتی در مزرعهی کوچک خود کلم و سیبزمینی هم میکارد و اگر فرصتی باشد، به جنگل رفته و قارچ یا ماهی شکار میکند.
گردشگران در چرنوبیل
از سال ۲۰۱۰، منطقه چرنوبیل بهروی گردشگران باز شده است. حالا ایوان دیگر کاملاً تنها نیست. تورهای گردشگری تا نزدیکی رآکتور چهارم، یعنی حدود ۲۵۰ متری آن، برگزار میشوند. هنوز هم کارکنانی برای تمیزکاری مخازن در آنجا حضور دارند.
یکی از جاذبههای عجیب منطقه، رادار مخفی دوگا-۳ است. سازهای عظیم برای شناسایی موشکهای بالستیک در دوران جنگ سرد، که به خاطر صدای خاصی که تولید میکند به «دارکوب روسی» مشهور شده است.
روستاهای متروکه در مسیر، هنوز نشانههایی از حیات گذشته را در خود دارند: مجلههای قدیمی مد، تابلوهای تبلیغاتی کمونیستی، سالنهای خالی از تماشاگر، مهدکودکهایی پر از عروسکهای سیاهشده و خاطراتی که در دیوارها ماندهاند.
شهر ارواح؛ پریپیات در چرنوبیل
در نهایت به شهر «پریپیات» میرسیم؛ شهری که تنها یک کیلومتر با مرکز انفجار فاصله داشت. روزگاری سالن فرهنگسرای بزرگی داشت، سالنهای ورزشی، تئاتر و یک چرخوفلک که هیچوقت نچرخید.
مکانهایی که هنوز لباسهای سبز پرستاران و آتشنشانان در آن دیده میشود، یادآور شدت حادثه هستند. آژیرهای تشعشعسنجها گهگاه به صدا درمیآیند؛ هشداری واقعی از خطر پنهانی.
طبیعت بدون انسان در چرنوبیل
اما در دل این ویرانی، نشانههایی از زندگی تازه هم دیده میشود. نبود انسانها، فرصتی برای بازگشت طبیعت فراهم کرده است. حالا گونههایی مانند گرگ، عقاب سفید، گوزن قرمز، گراز وحشی و حتی اسبهای بومی اوکراین دوباره در این ناحیه زندگی میکنند.
چرنوبیل اکنون به منطقهای با بخشهای امن و ناامن تقسیم شده است که بهطور مداوم تحت نظارت هستند. توریستها باید مراقب باشند، چراکه هیچکس نمیخواهد با سوغاتیای خطرناک بازگردد.
اگر به داستانهای واقعی و هیجانانگیز علاقه دارید، شنیدن پادکستهای جنایی فارسی را از دست ندهید؛ روایتهایی که مثل ماجرای چرنوبیل، واقعیاند و مو به تن آدم سیخ میکنند.