بیوگرافی هنرمندان

حافظ و تاثیر شگفتش بر شعر فارسی و جهان

حافظ

خواجه شمس‌الدین محمّد بن بهاءالدین محمّد حافظ شیرازی ‌(۷۲۷–۷۹۲ هجری قمری)، مشهور به لسان‌الغیب، ترجمان‌الاسرار، لسان‌العرفا و ناظم‌الاولیاء، یکی از برجسته‌ترین شاعران فارسی‌گوی ایران است. بیشترِ آثار او غزل‌هایی هستند که سبک و زبان شعر فارسی را دگرگون کرده‌اند. گفته می‌شود حافظ در شیوهٔ سخن‌پردازی پیروِ خواجوی کرمانی بوده و شباهت میان اشعارشان بسیار مطرح است. او را از بزرگ‌ترین اثرگذاران بر شاعران پس از خود می‌دانند و در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی، ترجمهٔ اشعارش راه او را به محافل ادبی اروپا باز کرد. در تقویم رسمی ایران، ۲۰ مهر به‌عنوان روز بزرگداشت حافظ ثبت شده و هر سال این مراسم در آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران بسیاری برگزار می‌شود.

حافظ در نوجوانی مدتی شاگرد نانوا بود و از نسخه‌های خطی نیز استنساخ می‌کرد. آگاهی‌های موجود از زندگی علمی او، از اشاره‌های خودش در اشعار و از مقدمهٔ کوتاهی که «محمد گلندام» نوشته، به‌دست می‌آید. او در شعرهایش به حضور در مدرسه، چهل سال تحصیل، درس‌های صبحگاهی و حفظ قرائت‌های گوناگون قرآن اشاره دارد. آوازهٔ او باعث شد حاکمان مناطق مختلف وی را دعوت کنند و حافظ در طول زندگی با بزرگان، سلاطین و اهل علم و ادب هم‌نشینی داشت؛ با‌ این‌ حال، خود را وابستهٔ هیچ‌کدام از این طبقات نمی‌دانست. بزرگ‌ترین نکوهش حافظ متوجه ریا و مردم‌فریبی بود و در اشعارش بارها بر آن تاخته است.

لیست کوتاه از ویژگی‌های اندیشهٔ حافظ

  • بنیاد مکتب فکری او «رندی» است.
  • رندِ حافظ شخصیتی آزاداندیش، ژرف‌نگر و منتقد ریاکاری است.
  • بیشترین پیام‌های دیوان از زبان «رند» بیان می‌شود.

بیشتر صاحب‌نظران معتقدند حافظ غزل فارسی را به مرحله‌ای رساند که پس از آن تکرار نشد. شعر او سه فضای عاشقانه، عارفانه و مدحی دارد. پژوهشگران، شاخص‌ترین ویژگی سبکی او را پریشانی یا استقلال ابیات می‌دانند؛ یعنی هر بیت می‌تواند موضوعی جداگانه داشته باشد، هرچند گاه با کل غزل نیز مرتبط است. این تغییر پیاپی مضمون‌ها و تصویرها، گاهی چنین می‌نماید که موضوع شعر پیوسته در حال تغییر است؛ درحالی‌که این تغییر بیشتر حاصل شیوهٔ بیان حافظ است.

جدول اثرپذیری حافظ از چهره‌های پیشین

نام شاعر نوع اثرگذاری توضیح مختصر
فردوسی جهان‌بینی و فلسفه بهره‌گیری از نگاه حماسی و انسان‌محور
خیام اندیشهٔ فلسفی تأثیر در شیوهٔ طرح پرسش‌های وجودی
سنایی، عطار، مولوی عرفان و معنویت پیوند دادن عرفان با زبان غزل
عراقی استایل بیان نزدیکی در موسیقی کلام و مضمون

تأثیر قرآن بر شعر حافظ تردیدناپذیر است. نوآوری او در غزل — یعنی استقلال معنایی ابیات — به‌روشنی زیر تأثیر ساختار آیات قرآن است. حافظ فرهنگ ایرانی ـ اسلامی را با دین، عرفان، فلسفه و سنت‌های کهن درآمیخت و هم‌زمان، از ۲۵ شاعر پیش از خود اثر پذیرفت؛ این اثرپذیری هم در لفظ و هم در محتوا دیده می‌شود. سبک او نه‌تنها بر شاعران بعد از خود، بلکه بر ادیبان دوران خودش نیز تأثیر گذاشت. آوازهٔ شعر حافظ در همان زمان زندگی‌اش به مناطق دور، مانند شبه‌قاره هند، رسید و شاعران آن سرزمین‌ها نیز به تقلید از شیوهٔ او پرداختند. در زبان عربی نیز، پس از خیام، حافظ بیشترین اثر را بر شاعران گذاشته است.

زمینهٔ تاریخی

هجوم همه‌جانبهٔ مغول به ایران به رهبری چنگیز در سال ۶۱۶ ه‍.ق با تصرف فاراب آغاز شد. این حملات چنان شدید و ویرانگر بود که رعب و وحشت سراسر مناطق خراسان و فرارود را فراگرفت و موج گسترده‌ای از مهاجرت مردم به نواحی امن‌تر، مانند کرمان، فارس و عراق شکل گرفت. اتابکان فارس یا سلغریان، که پس از مصالحه با خوارزمشاهیان بر این منطقه حکومت داشتند، با اوگتای و سپس هلاکو وارد صلح شدند و در نتیجه، فارس از یورش مستقیم مغولان در امان ماند. در دورهٔ سلغریان، شیراز بار دیگر پایتخت ایالتی شد و آبادانی چشمگیری در آن صورت گرفت. پس از دوره‌ای از درگیری‌های ویرانگر میان سلسله‌ها و قحطی اواخر سدهٔ ششم ه‍.ق، اتابک سعد بن زنگی — پنجمین حاکم سلغریان فارس — با حکومتی عادلانه، مالیات‌های کم و حمایت از هنر و کشاورزی، موفقیت‌هایی به‌دست آورد. بدین ترتیب، شیراز در دوران مغول به مرکز ادبی و علمی تبدیل شد.

در سده‌های هفتم و هشتم هجری، با حمله مغول، درگیری‌های ایلخانان، آل‌مظفر و تیموریان، ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران دچار دگرگونی‌های عمیق شد. بی‌ثباتی سیاسی و نبود پشتوانه حکومتی باعث فشار بر مردم می‌شد. حکومتی بر سر کار می‌آمد، مدتی با سیاست‌ها و هنجارهای خود حکم می‌راند و سپس جای خود را به دیگری می‌داد. این جابه‌جایی‌های مداوم، ارزش‌ها و معیارهای اخلاقی جامعه را متزلزل می‌کرد و بر رفتار و اندیشهٔ طبقات اجتماعی فارس تأثیر منفی می‌گذاشت.

لیست کوتاه از عوامل بی‌ثباتی اجتماعی

  • جابه‌جایی پیاپی حکومت‌ها
  • فشارهای حکومتی و مالیاتی
  • اختلافات داخلی خاندان‌ها

تأثیر جنگ‌ها و قحطی‌ها

پس از مرگ ابوسعید بهادرخان، آخرین پادشاه ایلخانی در سال ۷۳۶ ه‍.ق، سرزمین‌های تحت سلطه ایلخانان تجزیه شد و سرداران قدرتمند به ادعای استقلال پرداختند. در این میان، آل‌اینَجو جایگاه قابل توجهی یافتند. شیخ ابواسحاق — یکی از چهره‌های شاخص این خاندان — حاکمی ادب‌دوست بود و شاعران و نویسندگان بسیاری گرد او جمع شدند. در مقابل، خاندان مظفریان، به‌ویژه مبارزالدین، توجهی به دانش و ادب نداشتند. آل جلایر نیز ادب‌دوست بودند و شاعران را تشویق می‌کردند. سلطان اویس شاگرد سلمان ساوجی بود و شاعرانی چون عبید، محمد عصار، شرف‌الدین رامی و حافظ با این خاندان پیوند داشتند.

جدول مقایسهٔ گرایش ادبی خاندان‌ها

نام خاندان توجه به ادب و شعر شاخص‌ترین چهره
آل اینجو زیاد شیخ ابواسحاق
آل مظفر کم مبارزالدین محمد
آل جلایر زیاد سلطان اویس

پایان کار آل‌اینَجو به‌دست آل‌مظفر و مرگ شیخ ابواسحاق موجب اندوه شاعرانی چون عبید زاکانی و حافظ شد. عبید برای او مرثیه‌ای سرود و حافظ نیز در اشعارش از دوران نشاط و آرامش عصر ابواسحاق یاد کرد. اما پس از برآمدن مبارزالدین محمد، دوران خوش شیراز پایان یافت و محتسبان بر امور اجتماعی تسلط یافتند. با این حال، این وضعیت نپایید؛ شاه شجاع، فرزند مبارزالدین، علیه پدر قیام کرد، او را دستگیر نمود و به زندان افکند. دوران طولانی حکومت شاه شجاع با تساهل و آزادی همراه بود، اما درگیری‌های او با برادرانش موجب نگرانی‌هایی در زمینهٔ ثبات سیاسی شد و حتی سه سال حکومت شیراز از دستش خارج شد. سرانجام، با یورش تیمور، کار آل مظفر پایان یافت و ایران به قلمرو تیموریان پیوست.

زبان و ادب فارسی در روزگار حافظ

بهاءالدین خرمشاهی در ایرانیکا بیان می‌کند که با وجود بی‌ثباتی‌های سیاسی و آشفتگی‌های اجتماعی این دوره، سدهٔ هشتم هجری عصر شکوفایی فرهنگ و ادبیات بود؛ دورانی که در آن شاهکارهایی در رشته‌های مختلف پدید آمد. نمونهٔ روشن این شکوفایی، نه‌تنها در شعر حافظ بلکه در آثار نویسندگانی همچون ابن‌خلدون و مقدمهٔ کتاب «العِبَر» دیده می‌شود.

آنه‌ماری شیمل می‌نویسد که حدود سال ۷۵۰ ه‍.ق در شیراز و دیگر شهرهای ایران، شمار شاعران کم نبود. به باور ادوارد براون، سدهٔ هشتم هجری پربارترین دورهٔ ادبی ایران بوده؛ زیرا حکومت‌های کوچک برای حمایت از شاعران و نویسندگان با یکدیگر رقابت می‌کردند. سلمان ساوجی، مداح جلایریان در بغداد و تبریز، به مهارت در ایهام در قصیده‌های مصنوع شهرت داشت. کمال‌الدین خواجوی کرمانی نیز سال‌های پایانی عمرش را در شیراز گذراند و شباهت آثار او با شعر حافظ همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. افزون بر دیوان غزل‌هایش، خمسه‌ای با موضوعات عرفانی دارد که یکی از آن‌ها «همای و همایون» است. کمال خجندی از مفسران نظریهٔ وحدت وجود بود و احتمالاً با حافظ مراوده داشت. حتی شعر عمادالدین فقیه کرمانی — شاعر غنایی و بزرگ‌ترین مداح مظفریان — نیز در شیراز مطرح بود، هرچند ارتباط روشنی میان او و حافظ گزارش نشده است.

شیمل همچنین توضیح می‌دهد که در روزگار حافظ، دورهٔ زهد ابن خفیف، تجربه‌های عرفانی روزبهان بقلی و دوران ادبی سعدی به پایان رسیده بود و روش مذهبی متکلم بزرگ اشعری، عضدالدین ایجی، رواج یافته بود. کتاب «مَواقف» او به یکی از منابع معتبر علم کلام بدل شد و شرح‌های بسیاری بر آن نوشته شد.

لیست کوتاه از جریان‌های مؤثر بر ادبیات سدهٔ هشتم

  • پایان یافتن سنت‌های زهد و تصوف کلاسیک
  • ظهور متکلمانِ پیرو ایجی و گسترش علم کلام
  • رقابت حکومت‌های کوچک برای پشتیبانی از شاعران

پیوند خوردن جریان‌های عرفانی با شعر غنایی

به گفتهٔ ذبیح‌الله صفا، در سده‌های هفتم و هشتم هجری، شیوهٔ استادان کهن شعر فارسی هنوز کنار گذاشته نشده بود. هرچند حکومت‌های بزرگ خوارزمشاهی و غوری سقوط کرده بودند، این امر تأثیر بزرگی بر شعر درباری ایران نگذاشت. حکومت‌های کوچک نیز با وجود بی‌ثباتی‌های سیاسی، خود را پشتیبان علم و هنر می‌دانستند. بااین‌حال، چون حکومت‌های مرکزی ایران عمدتاً غیرفارسی‌زبان بودند، شعر درباری تا اندازه‌ای رنگ باخت و ادبیات فارسی بیشتر جنبهٔ عمومی پیدا کرد. نتیجهٔ این روند، افزایش گرایش به شعر ذوقی و عرفانی بود.

صفا توضیح می‌دهد که با وجود کمرنگ شدن شعر درباری، قصیده و شعر مدحی از میان نرفت. در این دوران شاعرانی چون اثیرالدین اومانی، بدر جاجرمی، مجد همگر، رکن صاین، ابن یمین، سلمان ساوجی و دیگران برجسته شدند. در مقابل، شاعرانی چون سیف‌الدین فرغانی با مهارت فراوان در قصیده‌سرایی، مدح را برنگزیدند.

در همین سده‌ها، غزل مسیر اوج‌گیری را طی می‌کرد. در اوایل سدهٔ هفتم، هر دو نوع غزل عاشقانه و عارفانه دیده می‌شد؛ با این تفاوت که غزل عاشقانه غالب بود و غزل عارفانه در مسیر استقلال قرار داشت. این دو جریان در شعر شاعرانی چون کمال‌الدین اسماعیل و عطار تکامل یافت. غزل سعدی، اوج غزل عاشقانه بود و هم‌زمان، غزل عارفانه در شعر عراقی و مولوی بالا گرفت. سیف‌الدین فرغانی نیز غزل‌های عارفانه‌ای سرود که برخی از آن‌ها پاسخ به غزل‌های سعدی بود.

در بیشتر دورهٔ سدهٔ هفتم، روند غزل عاشقانه و عارفانه به‌ظاهر جدا بود؛ اما اثر عمیق شاعرانی چون سعدی، مولوی و عراقی موجب پیوند این دو جریان شد. در این شیوهٔ جدید، اندیشهٔ عارفانه با زبان لطیف غزل غنایی و دقت شاعران در گزینش الفاظ مناسب ترکیب شد. این پیوند در آثار شاعرانی چون خسرو دهلوی، اوحدی، خواجو، عماد، کمال خجندی، سیف فرغانی و حافظ تجلی یافت و در شعر حافظ به اوج رسید.

جدول نمونه‌ای از شاعران مؤثر بر تحول غزل

نام شاعر حوزهٔ برجسته نقش در تحول غزل
سعدی غزل عاشقانه رساندن غزل عاشقانه به اوج
مولوی عرفان تقویت جنبهٔ عارفانه و معنوی غزل
عطار عرفان پایه‌گذاری غزل عارفانهٔ مستقل
خواجوی کرمانی غنایی–عرفانی پیوند میان شیوه‌های قدیم و جدید؛ مشابهت با حافظ
حافظ غنایی–عارفانه آمیختن کامل دو جریان و رسیدن به کمال غزل

داستان‌های زندگی

آنچه قابل‌توجه است این‌که دو کار اصلی پژوهش در شعر فارسی، یعنی تدوین یک زندگی‌نامه دقیق و تهیه یک متن معتبر، درباره حافظ ابعاد ویژه و مضاعفی پیدا می‌کند. به‌طور کلی می‌توان این مسئله را چنین بیان کرد: هیچ نوشته‌ای از حافظ اگر ارزشمند باشد در هیچ سطحی کاملاً قابل‌فهم نیست، مگر آن‌که دانش امروز بتواند تصویری روشن از زندگی و زمانه او به‌دست بدهد.

با این حال بخش زیادی از این آگاهی هنوز باید از تجزیه‌وتحلیل متن به‌دست بیاید و طبیعی است که نمی‌توان به تمام نتایج این تحلیل‌ها اعتماد کامل داشت؛ حتی زمانی که با دقت، وسواس و بر پایه نسخه‌های معتبر انجام شده باشد.

نکات مهم در بررسی زندگی‌نامه حافظ

در تحلیل و شناخت زندگی حافظ، چند نکته مهم همیشه چالش‌برانگیز بوده است:

  • عدم قطعیت درباره نسخه‌های خطی
  • ابهام در قصد شاعر درباره حذف یا افزودن اشعار
  • تفاوت چشم‌گیر نسخه‌های اولیه با نسخه‌های متأخر
  • مشکوک بودن بخش بزرگی از منابع تاریخی و تذکره‌ها

برای نمونه، حتی اگر نسخه‌ای بر اساس قدیمی‌ترین نسخه خطی تنظیم شده باشد، باز هم تضمینی وجود ندارد که دقیق‌ترین باشد؛ موضوعی که به‌ویژه در شعر اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و درباره دیوان حافظ حتی واضح‌تر دیده می‌شود.

جدول مقایسه برخی منابع شرح‌حال حافظ

نوع منبع نمونه میزان اعتبار تقریبی
منابع رسمی تذکره‌ها دولتشاه متوسط و همراه با نکات مشکوک
منابع غیررسمی میرخواند و نوه‌اش اغلب افسانه‌ای و غیرقابل اتکا
مقدمه جامع دیوان محمد گلندام قدیمی‌ترین و معتبرترین منبع موجود

از سوی دیگر، پرسش‌هایی درباره قصد و تصمیم خود شاعر مطرح است:
آیا باید تمام آنچه نوشته شده ضمائم جمع‌آوری شود، حتی اگر خودش بعداً حذف کرده باشد؟
آیا درباره نظم اشعار یا متن برخی ابیات دوباره اندیشیده بوده است؟
پاسخ دادن به این پرسش‌ها امروز تقریباً ناممکن است و تنها با انتشار نسخه‌های اولیه و مقایسه دقیق آن‌ها می‌توان اندکی به حقیقت نزدیک شد.

با وجود شهرت فراوان حافظ در زمان خود، شگفت‌آور است که شرح زندگی‌اش تا این اندازه مبهم باقی مانده است؛ زیرا نویسندگان هم‌عصرش یا کاتبان دیوان، معمولاً فقط به ذکر نام، تخلّص و برخی اشعار بسنده کرده‌اند. از ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۵ نیز مباحث علمی گسترده‌ای درباره تفسیر اشعار و بررسی حقیقت تاریخی شکل گرفته، اما همچنان بسیاری از جنبه‌های زندگی و نویسندگی او ناشناخته مانده است.

به‌جز چارچوب کلی تاریخی، بیشتر دانسته‌های مربوط به زندگی حافظ از پیشگفتارهای تذکره‌ها، منابع رسمی مانند دولتشاه یا نوشته‌های غیررسمی چون آثار میرخواند به دست آمده؛ با این حال بخش زیادی از این اطلاعات افسانه‌گون یا مشکوک به‌نظر می‌رسد. فقط در موارد محدودی—مثل داستان دیدار ادعایی با تیمور در سال ۷۸۹ ه‍.ق—پژوهش‌ها توانسته‌اند برخی موارد را تا حدی تقویت کنند، آن هم بدون تأیید قطعی.

معتبرترین منبع تاریخی درباره حافظ، همچنان مقدمه محمد گلندام دوست و جامع دیوان او است که قدیمی‌ترین روایت موجود از زندگی شاعر را ارائه می‌کند.

در روزگار نو

تولد

سال تولد حافظ دقیقاً روشن نیست و تنها بر پایه نشانه‌ها و قرائن می‌توان آن را حدود سال‌های ۷۲۰ تا ۷۲۵ ه‍.ق تخمین زد. فخرالزمانی سن حافظ را هنگام مرگ ۶۵ سال ذکر کرده و بر همین اساس سال تولد را ۷۲۷ ه‍.ق دانسته؛ اما این گزارش با شواهد تاریخی سازگار نیست.

بر اساس تحلیل‌های موجود، اگر منظور حافظ از «مجلس سلطان غیاث‌الدین» در غزل «ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود…» جشن نوروز در دورهٔ غیاث‌الدین کیخسرو اینجو باشد، با توجه به سه‌ساله بودن حکومت او، این شعر باید در همان دوره سروده شده باشد. مضمون غزل نیز نشان‌دهنده شور و نشاط جوانی شاعر است و اگر حدود ۲۵ سال برای او فرض کنیم، سال تولد به حدود ۷۱۳ ه‍.ق می‌رسد.

از سوی دیگر، جلال‌الدین فریدون عکاشه نیز در همین دوره ربیعه‌ای در مدح غیاث‌الدین سروده است. احتمال دارد کیخسرو در یکی از سال‌های کوتاه حکومتش جشنی بزرگ برپا کرده باشد که حافظ و عکاشه هر دو به آن اشاره کرده‌اند.

حافظ همچنین قطعه‌ای با مطلع:

«خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی»

به نام جلال‌الدین مسعودشاه اینجو—برادر غیاث‌الدین—سروده که ظاهراً به فتح دوباره شیراز توسط او مربوط است. شاعر در این قطعه به اندوختهٔ سه‌ساله‌اش در دوره حکومت و وزارت مسعودشاه و غارت آن اشاره می‌کند. این رویداد مربوط به سال ۷۴۰ ه‍.ق است.

دیدگاه‌های مختلف درباره سال تولد حافظ

براساس پژوهش‌های جدید، چند نظر معتبر درباره سال تولد حافظ وجود دارد:

  • قاسم غنی: تولد در حدود میانه دههٔ دوم سده هشتم ه‍.ق (۲۵ تا ۳۰ سالگی هنگام سرودن قطعه مذکور)
  • مجتبایی: سن حافظ در آن زمان ۲۰ سال بوده → تولد حدود ۷۲۰ ه‍.ق
  • محمد معین: تولد در سال ۷۱۵ ه‍.ق

جدول مقایسه دیدگاه‌ها درباره سال تولد حافظ

پژوهشگر سال احتمالی تولد مبنای استدلال
قاسم غنی حدود ۷۱۵–۷۲۰ ه‍.ق سن شاعر هنگام سرودن قطعه مربوط به مسعودشاه
مجتبایی ۷۲۰ ه‍.ق تعیین سن حافظ در هنگام سرودن اشعار اولیه
محمد معین ۷۱۵ ه‍.ق بررسی شواهد تاریخی و شعری

نام و نشان

نام اصلی حافظ «محمد» بود، اما بر اساس منابع نزدیک به روزگار او، نام و لقب «شمس‌الدین» و تخلص «حافظ» تنها عناوینی بودند که در زمان حیاتش به کار می‌رفتند.

تخلص حافظ دو معنا دارد:

اشاره به ادراک قلبی از قرآن و انس صمیمانه با آیات و عباراتی که در شعرش بازتاب یافته است.

به معنای آوازخوان، که در فرهنگ ایرانی به خوانندگان گفته می‌شد.

محمود واصفی در بَدایع‌الوقایع و محمد پادشاه در فرهنگ آنندراج نیز «حافظ» را به معنای مطرّب و قوال دانسته‌اند.

لقب‌ها و عنوان‌های پس از مرگ حافظ

  1. خواجه
  2. لسان‌الغیب
  3. ترجمان الاسرار
  4. مخزن المعارف السبحنیه
  5. معدن اللطائف الروحانیه
  6. عمده العارفین
  7. قدوة السالکین
  8. سلطان الشعراء
  9. نسبت «شیرازی»

محل ذکر برخی عنوان‌ها در منابع مختلف:

منبع عنوان یا لقب توضیح
نفحات الانس جامی لسان‌الغیب به‌ظاهر نخستین بار ذکر شده
تذکرةالشعرای دولتشاه لسان‌الغیب حدود صد سال پس از حافظ نوشته شده
دیوان حافظ (نسخه ابوالفتح میرزا) لسان‌الغیب در دیوان و مقدمه ذکر شده

برخی عنوان‌ها مانند «خواجه» احتمالاً به دلیل اشتغال حافظ به امور دولتی و دیوانی بوده است.

نظرات درباره تبار و نیاکان حافظ

انصاری کازرونی: خاندان حافظ اهل عراق عجم و رودآور همدان، خود حافظ زاده و پرورده محله شیادان شیراز.

فخرالزمانی قزوینی: نیاکان حافظ اهل کوپای اصفهان، به شیراز مهاجرت کرده‌اند. مادر حافظ اهل کازرون بوده.

زرین‌کوب: اطلاعات درباره خانواده حافظ بیشتر افسانه‌ای است و برخی شهرها برای کسب اعتبار، حافظ را به خود نسبت داده‌اند.

دوران کودکی

پدر حافظ بازرگانی ثروتمند بود. پس از مرگ او، خانواده از هم گسست و حافظ با مادرش در شیراز ماند.

حافظ در نانوایی شاگردی کرد و نزد یک مکتب‌خانه نیز تعلیم دید و بخشی از درآمد خود را صرف تحصیل کرد.

گفته شده که او به شاعری و فصاحت سخن علاقه‌مند شد و در جوانی تخلص «حافظ» را برگزید.

پرورش و بالندگی

زندگی حافظ در قرن هشتم هجری و در شهر شیراز سپری شد. دلبستگی مثال‌گون او به شهر، موضوعی مکرر در شعرش است و بارها به اماکن و تفرجگاه‌های محبوبش مانند گلگشت مصلی و آب رکن‌آباد اشاره کرده است. بسیاری از اشعار معروفش با چنین مطلع‌هایی آغاز می‌شوند:

«اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را»

«خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش»

اشعار حافظ نشان‌دهنده‌ی آشنایی او با زبان عربی، علوم اسلامی و ادبیات فارسی است.

در سال‌های نوجوانی و آغاز جوانی:

شاگرد نانوا بوده و از نسخه‌های خطی رونوشت برمی‌داشته است.

با اهدای برخی اشعار به قوام‌الدین حسن، پیش از سی سالگی نخستین گام‌های شاعرانه خود را برداشت.

مراحل زندگی هنری حافظ

مرحله سال/دوره رویدادها
نخستین گام‌های شاعرانه پیش از ۳۰ سالگی سرودن مدیحه برای قوام‌الدین حسن
دوره تحولات سلسله‌ای پس از فروپاشی حکومت ایلخانی زندگی در شیراز و اطراف آن، درگیری سلسله‌های اینجو و مظفری
حکومت مبارزالدین محمد ۷۵۴ ه‍.ق پنج سال حکومت پیش از عزل شدن توسط جلال‌الدین شاه شجاع؛ برخی موفقیت‌ها و سفارش به برهان‌الدین فتح‌الله
دوران شاه شجاع پس از ۷۵۹ ه‍.ق بلوغ هنری حافظ، گسترش شهرت به سراسر ایران، سرزمین‌های عرب‌زبان و هند؛ رد دعوت به دربارهای دور
پایان دوره مظفری ۷۸۹ ه‍.ق فروپاشی سلسله مظفری توسط تیمور؛ حافظ به طور پراکنده به این پایان اشاره کرده است

در طول این سال‌ها، دوران بلوغ هنری حافظ شکل گرفت و شهرت او نه‌تنها در ایران، بلکه در سرزمین‌های عرب‌زبان و هند نیز گسترش یافت. با این حال، به نظر می‌رسد که حافظ دعوت به دربارهای دور را رد کرده است و در آثار خود به تحولات سیاسی و سقوط سلسله‌ها به صورت پراکنده اشاره می‌کند.

تحصیل و تدریس

اطلاعات دربارهٔ تحصیل و تدریس حافظ محدود و عمدتاً از اشعار خود او و مقدمهٔ محمد گلندام به دست می‌آید.

تحصیلات حافظ

  • در مکتب‌خانه‌ای نزدیک دکان نانوایی درس خوانده و خواندن و نوشتن را فرا گرفته است.
  • در تمام علوم شرعی و رسمی آن زمان صاحب‌نظر بوده و هر صبح درس قرآن داشته است.
  • حافظ و محمد گلندام در مجلس درس قوام‌الدین عبدالله بن نجم‌الدین محمود شیرازی شرکت کرده‌اند.

کتاب‌هایی که حافظ مطالعه کرده احتمالاً شامل:

  • «کشف الکشاف» و حواشی آن
  • «مطالع الانوار» یا «مطالع الانظار» قاضی بیضاوی
  • «شرح مطالع» قطب‌الدین رازی در منطق
  • «مفتاح العلوم» سکاکی
  • «مصباح» ناصر بن عبدالسید مطرزی

مهارت‌ها و تسلط

  • حافظ قرآن را حفظ و به قرائت‌های مختلف آشنا بوده است.
  • تسلط بر تفسیر، فنون ادبی، نحو عربی، علوم حکمی و موسیقی داشته است.
  • القاب او مانند ملک القراء، مفخر العلماء، استاد نحاریر الادباء نشان‌دهندهٔ این مهارت‌ها هستند.

تدریس و شغل

رضاقلی خان هدایت از تدریس حافظ در مدرسهٔ استادش قوام‌الدین شیرازی خبر داده است.

برخی گزارش‌ها اشاره به «شغل تعلیم سلطان» دارند، اما صحت آن هنوز مورد تردید است.

حافظ ممکن است در سال‌های ۷۳۸ تا ۷۴۰ ه‍.ق و در دورهٔ حکومت جلال‌الدین مسعودشاه اینجو این شغل را داشته باشد و مالی اندوخته باشد که بعداً از او گرفته شده است.

وضعیت اجتماعی و اقتصادی

بین سال‌های ۷۶۸ تا ۷۷۸ ه‍.ق حافظ مورد بی‌توجهی شاه شجاع بوده و مدتی را در اصفهان و یزد گذرانده است.

هرچند از دوره‌هایی از شاه و وزیران بهره‌مند شد، هرگز مقام سابق درباری خود را بازنگرفت.

به طور کلی، فقر در طول زندگی او وجود داشته و هیچ اشاره‌ای به دریافت پاداش رسمی به عنوان شاعر درباری نشده است.

خانواده حافظ

اطلاعات دربارهٔ خانوادهٔ حافظ عمدتاً از اشعار خود او و برخی منابع پس از او استخراج شده است و به همین دلیل دقیق و قطعی نیست. حافظ در شعرهایش گاهی به همسر و فرزندانش اشاره کرده است، اما این اشارات پرابهام و کنایه‌آمیزند و تفاسیر متفاوتی از آن‌ها ارائه شده است.

همسر حافظ، که در برخی افسانه‌ها «شاخ نبات» خوانده شده، در نیمهٔ عمر شاعر درگذشت. برخی اشعار حافظ نشان‌دهندهٔ تأثر او از این فقدان هستند، هرچند نمی‌توان آن‌ها را به‌طور قطع به همسر او نسبت داد. نمونه‌ای از این اشعار، بیت «مرا در خانه سروی هست کاندر سایهٔ قدش…» است که ممکن است به همسر اشاره داشته باشد.

فرزندان حافظ نیز دچار مرگ زودرس شدند و او در اشعارش به آن‌ها اشاره کرده است. نمونه‌های برجسته شامل قطعه «دلا دیدی که آن فرزانه فرزند/ چه دید اندر خم این طاق رنگین» و بیت «به جای لوح سیمین در کنارش/ فلک بر سر نهادش لوح سنگین» است. برخی منابع فرزند دیگری به نام «شاه نعمان» نیز ذکر کرده‌اند که در هندوستان زندگی کرده و در برهانپور درگذشته است، اما صحت این گزارش محل تردید است.

برادران حافظ نیز مورد اشاره قرار گرفته‌اند. در یکی از قطعات، حافظ از برادری به نام «عادل» یا «خلیل عادل» یاد می‌کند که در پنجاه و نه سالگی درگذشته است. در قطعات دیگری اشاره به برادری دیگر شده که در جوانی فوت کرده است. همچنین اگر گزارش محمدقاسم فرشته دربارهٔ سفر حافظ به هندوستان صحیح باشد، حافظ خواهر و خواهرزادگانی نیز داشته است.

جدول خلاصهٔ خانواده حافظ

عضو خانواده اطلاعات موجود منبع/اشاره
همسر درگذشته در نیمهٔ عمر حافظ، نام افسانه‌ای «شاخ نبات» اشعار حافظ
فرزند اول درگذشته در کودکی اشعار حافظ
فرزند دوم درگذشته در جوانی اشعار حافظ
فرزند احتمالی «شاه نعمان»، زندگی در هندوستان، صحت بعید منابع بعدی
برادر اول «عادل» یا «خلیل عادل»، درگذشته در ۵۹ سالگی قطعات حافظ
برادر دوم فوت در جوانی قطعات حافظ
خواهر/خواهرزادگان وجود احتمالی گزارش محمدقاسم فرشته

سفرهای حافظ

شهرت حافظ سبب شد که حاکمان و مسئولان سرزمین‌های مختلف او را دعوت کنند، اگرچه بسیاری از سفرهای او جز از طریق اشعارش و برخی گزارش‌های پس از مرگش قابل بررسی نیستند و اغلب به صورت احتمالی یا افسانه‌ای هستند.

حافظ در اشعارش گاهی به آرزوهای سفر اشاره کرده و از سفر به مکان‌هایی مانند یزد، اصفهان، هرمز و حتی هند سخن گفته است. برخی نشانه‌ها حاکی از این است که او به یزد سفر کرده و در آنجا با امیر یزد دیدار داشته است، اما از لطف او بهره‌مند نشده و دلش از غربت گرفته است. در برخی منابع ذکر شده که او با خواجه جلال‌الدین تورانشاه وزیر به شیراز بازگشته است.

در مورد سفرهای دیگر، اشاره‌هایی به زاینده‌رود و باغ‌های اصفهان وجود دارد که پژوهشگران آن را محتمل می‌دانند، اما جزئیات قابل تأییدی در دست نیست. سفر حافظ به هرمز نیز در منابع فارس‌نامهٔ ناصری آمده، اما برخی آن را افسانه می‌دانند، هرچند اگر سفر حافظ به هند پذیرفته شود، احتمال سفر به هرمز نیز منطقی خواهد بود.

سفرهای پیشنهادی به بنگال و مشهد عمدتاً افسانه‌ای‌اند و هیچ منبع معتبری صحت آن‌ها را تأیید نمی‌کند، هرچند برخی پژوهشگران مانند محمد معین آن‌ها را قابل توجه دانسته‌اند.

جدول خلاصهٔ سفرهای حافظ

مقصد سفر شواهد و اشاره‌ها وضعیت
یزد اشعار حافظ، دیدار با امیر یزد، دلگیری از غربت محتمل
اصفهان اشاره به زاینده‌رود و باغ‌ها در اشعار محتمل، جزئیات نامشخص
هرمز فارس‌نامهٔ ناصری، دعوت میر فیض‌الله انجو احتمالاً افسانه‌ای، اما قابل پذیرش با سفر هند
هند برخی منابع، افسانه‌ها و گزارش‌های غیرمستند افسانه‌ای، احتمال وجود دارد
بنگال اشاره به سلطان غیاث‌الدین در غزل‌ها فاقد منبع معتبر، احتمال ضعیف
مشهد منابع جدیدتر افسانه‌ای، غیرواقعی

دیوان حافظ

دیوان حافظ مجموعه‌ای است از تمام اشعار باقی‌مانده از حافظ که بیشتر به زبان فارسی سروده شده‌اند، هرچند یک غزل کامل عربی و برخی اشعار مُلَمَّع نیز در آن دیده می‌شوند. مهم‌ترین بخش دیوان، غزلیات اوست، اما آثار دیگری مانند قطعه، قصیده، مثنوی و رباعی نیز در آن موجود است.

تعداد غزل‌های مورد پذیرش حافظ کمتر از ۵۰۰ عدد است که نشان می‌دهد حافظ شاعر پرکاری نبوده و بخش عمده‌ای از اشعارش نابود نشده است. اصالت برخی رباعیات مورد تردید است و برخی ویرایش‌ها مانند «سایه» آن‌ها را از دیوان حذف کرده‌اند.

گردآوری دیوان حافظ احتمالاً پس از مرگ او توسط محمد گلندام انجام شده است. برخی منابع تأییدنشده حاکی‌اند که حافظ خود در سال ۷۷۰ ه‍.ق (بیش از بیست سال قبل از مرگش) نسخه‌ای از دیوان را ویرایش کرده، اما هیچ دست‌نویسی از آن در دست نیست. نسخه‌های خطی موجود در ایران، اروپا و دیگر مناطق به ربع دوم و سوم سدهٔ پانزدهم میلادی برمی‌گردند و معتبرترین آن‌ها کمتر از ۵۰۰ شعر دارد، در حالی که نسخه‌های بعدی شامل بیش از ۶۰۰ شعر هستند.

یکی از نسخه‌های مهم دیوان، نسخه سودی مترجم عثمانی (درگذشته ۱۰۰۰ ه‍.ق) است که پایه‌ای برای نسخه سه جلدی هرمان بروکهاوس با ۶۹۲ شعر شد. در ایران، چاپ‌های مهم سدهٔ بیستم شامل نسخه‌های عبدالرحیم خلخالی (۱۹۲۷، ۴۹۵ شعر)، حسین پژمان (۱۹۳۶، ۹۹۴ شعر) و محمد قزوینی و قاسم غنی (۱۹۴۱، ۵۷۶ شعر) هستند که نسخهٔ آخر، علمی‌ترین و قابل اعتمادترین آن‌ها است.

علاوه بر نسخه‌های فارسی، ترجمه‌ها و شرح‌های اروپایی نیز منتشر شده‌اند، از جمله ترجمه منثور آلمانی جوزف فون هامر (۱۸۱۲–۱۳) و ترجمه‌ها و شرح‌های انگلیسی از اواخر سدهٔ نوزدهم میلادی توسط هرمن بیکنل، هنری ویلبرفورس کلارک، گرترود بل و والتر لیف. این ترجمه‌ها حتی الهام‌بخش گوته در نگارش دیوان غربی–شرقی بوده‌اند.

جدول خلاصهٔ دیوان حافظ

ویژگی جزئیات
زبان اشعار عمدتاً فارسی، یک غزل عربی، اشعار مُلَمَّع
قالب‌ها غزل، قطعه، قصیده، مثنوی، رباعی
تعداد غزل‌ها کمتر از ۵۰۰ مورد پذیرش
گردآورنده اولیه محمد گلندام (پس از مرگ حافظ)
نسخه‌های خطی مهم نسخه‌های ربع دوم و سوم سدهٔ پانزدهم، معتبرترین <۵۰۰ شعر
نسخه‌های چاپ‌شده عبدالرّحیم خلخالی (۱۹۲۷، ۴۹۵ شعر)، حسین پژمان (۱۹۳۶، ۹۹۴ شعر)، محمد قزوینی و قاسم غنی (۱۹۴۱، ۵۷۶ شعر)
نسخه‌های اروپایی سودی (عثمانی)، بروکهاوس (۶۹۲ شعر)، هامر (آلمانی، ترجمه منثور)
شرح‌ها و ترجمه‌های دیگر انگلیسی و آلمانی، شامل بیکنل، کلارک، بل، لیف
نکته مهم دیوان حافظ معیار اصلی پژوهش‌های حافظ‌شناسی و مطالعات ادبی فارسی است

ممدوحان و معاصران حافظ

دوران حکومت آل اینجو و مظفریان بازتاب ویژه‌ای در شعر حافظ دارد و بسیاری از سروده‌های او مربوط به مدح این خاندان و وزرای آن‌هاست. حافظ برای شاهان و دولتمردان آن زمان، از جمله غیاث‌الدین کیخسرو، جلال‌الدین مسعودشاه، شاه ابواسحاق و وزرای‌شان مانند قوام‌الدین حسن و عمادالدین محمود شعر سروده است.

با آغاز دوران مظفریان و حاکمیت امیر مبارزالدین، حافظ از زهد ریاکارانه و ظاهرپرستی برخی رجال گلایه کرده اما شخصیت‌هایی چون خواجه برهان‌الدین فتح‌الله را ستوده و شکرگزار روزگار بوده است. دوره شاه شجاع (۷۶۵–۷۸۶ ه‍.ق) برای حافظ زمان پایداری و شهرت بود و حدود ۱۲۳ مورد از اشعار او به این شاه اشاره دارند. پس از درگذشت شاه شجاع، زین‌العابدین و شاه منصور از دیگر ممدوحان حافظ بودند که او بارها به نکویی‌هایشان اشاره کرده است.

حافظ همچنین برخی حاکمان خارج از فارس را مدح کرده، از جمله:

  • سلطان اویس و سلطان احمد ایلکانی در عراق
  • پیر احمد پسر پشنگ از اتابکان لرستان
  • قطب‌الدین تهمتن و تورانشاه، حاکمان هرمز

وزرای شاه شجاع و شاه زین‌العابدین نیز از ممدوحان حافظ بوده‌اند: جلال‌الدین تورانشاه و خواجه قوام‌الدین صاحب عیار. حافظ معاصر بسیاری از دانشمندان و فقیهان فارس بوده و برخی از آنان در اشعار او یاد شده‌اند، از جمله شیخ امین‌الدین محمد کازرونی بلیانی، قاضی عضدالدین ایجی، قاضی مجدالدین اسماعیل، قاضی بهاءالدین عثمان کوه‌کیلویی و خواجه کمال‌الدین ابوالوفا.

از مهم‌ترین معاصران و چهره‌های تاریخی، تیمور گورکانی است که روایت دیداری میان او و حافظ نقل شده، اما صحت آن مورد تردید است و منابع تاریخی آن را تایید نمی‌کنند.

جدول خلاصهٔ ممدوحان و معاصران حافظ

گروه نام‌های مهم یادداشت
حکمرانان آل اینجو شاه ابواسحاق، جلال‌الدین مسعودشاه، غیاث‌الدین کیخسرو حافظ برای آن‌ها قصیده و غزل سروده است
وزرای آل اینجو قوام‌الدین حسن، عمادالدین محمود در اشعار با القاب «آصف عهد» و «وزیر ملک سلیمان» یاد شده‌اند
حکمرانان مظفریان امیر مبارزالدین، شاه شجاع، شاه محمود، شاه منصور، زین‌العابدین شاه شجاع مهم‌ترین ممدوح حافظ با ۱۲۳ اشاره است
حکمرانان خارج فارس سلطان اویس، سلطان احمد ایلکانی، پیر احمد پسر پشنگ، قطب‌الدین تهمتن، تورانشاه برخی دعوت‌ها و ارتباط‌ها در اشعار آمده است
وزرای شاه شجاع و زین‌العابدین جلال‌الدین تورانشاه، خواجه قوام‌الدین صاحب عیار حافظ در قطعات و مرثیه‌ها نام آن‌ها را آورده است
دانشمندان و فقیهان معاصر شیخ امین‌الدین محمد کازرونی، قاضی عضدالدین ایجی، قاضی مجدالدین اسماعیل، قاضی بهاءالدین عثمان، خواجه کمال‌الدین ابوالوفا تنها معدودی از آن‌ها در اشعار حافظ یاد شده‌اند
چهره‌های تاریخی تیمور گورکانی گزارش دیدار با حافظ مورد تردید و افسانه‌ای است

درگذشت و آرامگاه حافظ

سال درگذشت حافظ بر خلاف سال تولدش نسبتاً مشخص است و در منابع مختلف، اغلب ۷۹۲ ه‍.ق ذکر شده است. این تاریخ در نسخه‌ای از مقدمهٔ جامع دیوان و همچنین در یک دوبیتی ماده‌تاریخ آمده است:

«به سال باء و صاد و ذال ابجد / ز روز هجرت میمون احمد
به سوی جنت اعلیٰ روان شد / فرید عهد شمس الدین محمد»

بااین‌حال، برخی نسخه‌های دیگر دیوان، از جمله نسخه‌ای با همان مقدمه، سال ۷۹۱ ه‍.ق را نشان می‌دهند. اختلاف‌های جزئی در منابع دیگر نیز وجود دارد، اما بیشتر پژوهشگران سال ۷۹۲ ه‍.ق را معتبر می‌دانند.

حافظ در شیراز و احتمالاً در مصلای شهر به خاک سپرده شد. در سال ۸۵۵ ه‍.ق، پس از تسخیر شیراز توسط ابوالقاسم بابر تیموری، وزیرش مولانا محمد معمایی بنایی بر آرامگاه حافظ ساخت. آرامگاه بعدها بزرگ‌تر شد و بناهای دیگری بر آن افزوده شد. فارس‌نامه از آن با عنوان «تکیهٔ خواجه حافظ» یاد کرده و بسیاری از شخصیت‌های نامدار شیراز نیز در نزدیکی آرامگاه به خاک سپرده شده‌اند، مانند طالب جاجرمی در اواسط سدهٔ نهم ه‍.ق و اهلی شیرازی در میانهٔ سدهٔ دهم ه‍.ق.

جدول خلاصهٔ درگذشت و آرامگاه

موضوع جزئیات
سال درگذشت ۷۹۲ ه‍.ق (اکثریت منابع)، برخی نسخه‌ها ۷۹۱ ه‍.ق
محل دفن کت شیراز یا مصلای شهر
بنای آرامگاه سال ۸۵۵ ه‍.ق به فرمان ابوالقاسم بابر تیموری توسط مولانا محمد معمایی
توسعه آرامگاه بنای اولیه بزرگ‌تر شد و بناهای دیگر به آن افزوده شد
شخصیت‌های مدفون نزدیک آرامگاه طالب جاجرمی، اهلی شیرازی و دیگر نامداران شیراز

جهان‌بینی حافظ

حافظ را نمی‌توان به‌سادگی در یک دسته‌بندی مشخص جای داد؛ نه صرفاً صوفی، نه فیلسوف، نه حکیم و نه بدبین. همان‌طور که منوچهر مرتضوی اشاره کرده، تعیین لقبی جامع و مانع برای حافظ تقریباً غیرممکن است. او در طول زندگی با پادشاهان و درباریان تعامل داشت، با اهل علم و ادب هم‌نشینی می‌کرد و از احوال صوفیان و درویشان آگاه بود.

بااین‌حال، یکی از ویژگی‌های برجستهٔ جهان‌بینی حافظ، مبارزه با ریاکاری و مردم‌فریبی است. او در اشعارش به صوفیان فریبکار و سلاطین متظاهر کنایه زده و در عوض، رندی، قلندری و آزادگی را ستوده است. خود را رند و خراباتی خوانده و ارزش‌های انسانی، صداقت و عقلانیت را برجسته کرده است.

در عین حال، دیوان حافظ ترکیبی از اصطلاحات صوفیانه، ذوق شاعرانه و تجلیات فلسفی و حکیمانه است که نشان می‌دهد جهان‌بینی او همزمان چندلایه و چندوجهی بوده است.

جدول خلاصهٔ جهان‌بینی حافظ

جنبه توضیحات
طبقه‌بندی دشوار نه صرفاً صوفی، نه فیلسوف، نه حکیم، نه بدبین؛ ترکیبی از این‌ها
ارزش‌ها مبارزه با ریاکاری، مردم‌فریبی، ستایش رندی و قلندری
نگرش اجتماعی انتقاد از صوفیان فریبکار و سلاطین متظاهر، توجه به صداقت و عقلانیت
ویژگی‌های شعری ترکیبی از اصطلاحات صوفیانه، ذوق شاعرانه و تجلیات فلسفی و حکیمانه

مذهب حافظ

تعیین مذهب حافظ یکی از موضوعات بحث‌برانگیز میان پژوهشگران است. در زمان حافظ، اهالی فارس عمدتاً سنی بودند، اما یک سال قبل از تولد حافظ، اولجایتو، پادشاه ایلخانی، مذهب رسمی ایران را به شیعه تغییر داد. با این حال، هیچ سند قطعی دربارهٔ پیروی حافظ از مذهب مشخصی وجود ندارد و نظرات متفاوت است:

  • علی دشتی: حافظ را خداپرست، مسلمان و متدین می‌داند و معتقد است او گرچه احتمالاً سنی و شافعی بود، اما نمی‌توان وی را در قالب رسمی مذهبی محدود کرد.
  • سید عبدالرحیم خلخالی: مذهب حافظ مشخص نشده و مدارکی بر آن وجود ندارد.
  • محمد قزوینی: هیچ دلیل قاطع برای سنی یا شیعه بودن حافظ نیافته است، جز چند قصیده و غزل مشکوک.
  • جامی: تعیین مذهب حافظ ممکن نیست.
  • محمد معین: حافظ هر مسلکی که داشته باشد، آزاداندیش بوده و بدون کراهت با بزرگان فرقه‌های مختلف معاشرت داشته است.

برخی پژوهشگران با تکیه بر اشعار حافظ، او را به اشاعری‌مذهب یا معتقد به اصول اسلامی، از جمله رستخیز، دانسته‌اند، اما در برخی ابیات، نشانه‌هایی از بی‌اعتقادی یا شور جوانی دیده می‌شود که حتی باعث مزاحمت شاه شجاع در زمان حیات او شده بود. پس از درگذشت حافظ نیز روایت‌هایی مبنی بر ملحد دانستن او و مخالفت با خاکسپاری اسلامی وجود داشته، اما برخی پژوهشگران مدرن مانند یان ریپکا، این گزارش‌ها را ساختگی می‌دانند.

جدول خلاصه دیدگاه‌ها درباره مذهب حافظ

پژوهشگر دیدگاه درباره مذهب حافظ
علی دشتی مسلمان و متدین، احتمالاً سنی شافعی، اما محدود به مذهب رسمی نیست
سید عبدالرحیم خلخالی مذهب حافظ مشخص نشده است
محمد قزوینی هیچ دلیل قاطعی برای سنی یا شیعه بودن ندارد
جامی تعیین مذهب حافظ ممکن نیست
محمد معین حافظ آزاداندیش بوده، با بزرگان فرقه‌های مختلف معاشرت داشته
منوچهر مرتضوی اشعری‌مشرب، اما بدون قشری‌گرایی و خشکی
روایت‌های غیررسمی برخی بعد از مرگ حافظ او را ملحد دانسته‌اند (انتقاد ریپکا: ساختگی است)

تصوف و عرفان حافظ

حافظ با وجود آشنایی عمیق با عرفان و تصوف، خود اهل مریدی و خانقاهی نبود و نه دستگیری و ارشاد می‌کرد و نه مریدی داشت. او در اشعارش بارها به کژروی‌ها و ریاکاری صوفیان کنایه زده و با طنز و صراحت، نقد خود را بیان کرده است.

یان ریپکا معتقد است که برداشت‌های کاملاً عرفانی از حافظ بیشتر نتیجه‌ی تفسیرهای بعدی و تمایل به رمزگذاری کام‌گرایانه به عارفانه بوده است.

محمدتقی بهار بر این باور است که «باده، محتسب و معشوق» غالباً در معنای سیاسی و اجتماعی به کار رفته‌اند و بسیاری از اشعار حافظ باید به صورت لفظی و نه عرفانی فهمیده شوند.

حافظ در دربار شاهان، مانند دوره ابواسحاق، اشعاری عاشقانه می‌سرود و استفاده از استعاره‌های عرفانی، گاه راهی برای فرار از سرزنش مدعیان دین بوده است.

مرتضوی معتقد است حافظ صوفی خانقاهی نبوده و اشعار او شامل مضمون‌های فلسفی، بدبینی و تأکید بر ارزش وقت است که با تصوف سازگاری ندارد؛ با این حال، برخی اشارات عرفانی اخلاقی او با اصول بنیادین عرفان همخوانی دارد.

حافظ از صوفیان دوری می‌کرد و شطح‌ها و طامات آنان را «ملغمه‌ای از پریشان‌گویی» می‌دانست. او به ویژه از ریاکاری صوفیان و زهد ظاهری آنان آزرده بود، اما به صوفی بودن به طور کلی بدبین نبود. تجربه‌های شخصی حافظ در عشق و رنج، به او بینش عمیقی از صیقل‌یافتگی دل از طریق عشق بخشیده و توصیه می‌کند که بی‌راهنما به کوی عشق نباید رفت.

جدول خلاصه دیدگاه‌ها درباره تصوف و عرفان حافظ

پژوهشگر دیدگاه درباره عرفان حافظ
یان ریپکا برداشت کاملاً عارفانه از اشعار، اغلب ناشی از تفسیرهای بعدی است
محمدتقی بهار بیشتر ابیات را باید لفظی و سیاسی تفسیر کرد، نه عرفانی
منوچهر مرتضوی حافظ صوفی خانقاهی نبود، اشعارش حاوی مضمون فلسفی و بدبینی است، اما اشارات اخلاقی عرفانی دارد
حافظ از صوفیان دوری می‌کرد، ریاکاری آنان را نکوهش می‌کرد، عشق و رنج را راه صیقل دل می‌دانست

انتقاد از شرایط زمانه در اشعار حافظ

حافظ، برخلاف بسیاری از شاعران زمانه‌اش، تنها به مدح و وصف شاهان و بزرگان نمی‌پرداخت، بلکه انتقاد اجتماعی و اخلاقی نیز محور مهمی در اشعارش بود. او بیش از هر چیز بر ریاکاری، تزویر و نفاق در میان کسانی که خود را رهبر اخلاقی و مذهبی می‌دانستند، تأکید داشت. این افراد شامل زاهد، واعظ، شیخ، قاضی، فقیه، محتسب و امام جماعت بودند.

حافظ در اشعارش بارها به صوفیان و عرفای متظاهر اشاره کرده و آنان را دجّال‌کیش و مُلحِدشکل توصیف می‌کرد.

طنز و هجوی او، تیز و کنایه‌آمیز است، اما کمتر تلخ و گزنده؛ او اغلب با طنز و ریشخند رفتار می‌کرد.

برای افزایش اثر طنز، خود را نیز در زمره‌ی گناهکاران و ریاورزان قرار می‌داد و از تخلص «حافظ» بهره می‌برد.

حافظ با قرار دادن گروه‌های اجتماعیِ پست، گدایان و رندان در مقام معیار تقوا، نفاق و تظاهر مدعیان تقوا را آشکار می‌کرد.

فضاهای مورد اشاره او شامل میکده، دیر مغان و خرابات بود؛ مکان‌هایی که رندان، قلندران و بی‌خانمان‌ها برای اعمال خلاف شرع به آنجا می‌رفتند. در اشعار حافظ، فضیلت واقعی به کسانی اختصاص می‌یابد که مردم‌فریب نیستند، در حالی که زاهد و محتسبِ متظاهر فاقد آن هستند.

جدول خلاصه انتقاد حافظ از زمانه

موضوع دیدگاه حافظ نمونه یا شرح
زاهد و واعظ تظاهرگر، فریبکار به‌طور مطلق آنان را دورو و فاسد می‌داند
صوفیان متظاهر دجّال‌کیش و مُلحِدشکل حتی کسانی که خرقه می‌پوشند، گاهی مخفیانه گناه می‌کنند
طنز و هجو کنایه‌آمیز و ریشخندگون خود را در زمره گناهکاران قرار می‌دهد تا اثر طنز بیشتر شود
رندان و قلندران معیار فضیلت و تقوا گروه‌های پست و حاشیه‌ای، فضیلت واقعی دارند و مدعیان تقوا فاقد آنند
مکان‌های یادشده میکده، خرابات، دیر مغان محل رفت‌وآمد کسانی که از قوانین سخت و رسمی دین فاصله دارند

مکتب رندی در شعر حافظ

حافظ در شعر خود، شخصیت رند را به‌گونه‌ای تصویر می‌کند که فراتر از معنای سنتی و منفی واژه «رند» است. این واژه در زمان او به اراذل و اوباش اشاره داشت، اما حافظ با دیدگاه انتقادی و نوآورانه، آن را به انسان کامل یا انسان برتر تبدیل می‌کند.

  • رند حافظ، بین زهد و زندقه در نوسان است و با وجود اعتقاد دینی، از آخرت نمی‌ترسد و سبکبار از دنیا می‌گذرد.
  • رند، انسانی خردمند و عاشق است که با مهارت و زیرکی، ارزش‌ها و ریاکاری‌های جامعه را آشکار می‌کند.
  • حافظ، مشرب رندی خود را از قلندریه، ملامتیه و حلاجیه می‌گیرد، اما با آمیختگی خاص و زیرکی خویش، آن را به «مکتب رندی» تبدیل کرده است.
  • فلسفهٔ رندی، انسان‌گرایی، خردورزی و عشق به زندگی را محور قرار می‌دهد و به مردم‌آزاری، ریا و تزویر نه می‌گوید.
  • رند حافظ، نه یک آزادی‌خواه نمادین است و نه صرفاً عاشق یا می‌خواره؛ بلکه ترکیبی از انسان کامل عرفانی، شورشی اجتماعی، لاابالی و اهل عیش است که با قدرت و ریاکاری مقابله می‌کند.

جدول ویژگی‌های رند در شعر حافظ

ویژگی توضیح
منش و کردار خردمند، عاشق، مردم‌گرا، کم‌آزار
رابطه با دین دارای تعلق دینی، ولی ترسی از آخرت ندارد، در مسیر شک و شهود گام می‌گذارد
جایگاه اجتماعی خارج از سلسله مراتب، نقدگر ریاکاری و مدعیان تقوا
منش فلسفی فلسفهٔ رندی: انسان‌گرایی، عشق، خرد، زیرکی و سبکبار زیستن
منابع الهام ترکیبی از قلندریه، ملامتیه، حلاجیه
سبک زندگی می‌خواره و نظرباز، اما متعادل و اهل عیش نقد
هدف آشکار کردن دروغ و تزویر، رهایی خود و دیگران، مصالحه با وضعیت انسانی

موسیقی در شعر حافظ

موسیقی در شعر حافظ نه تنها جنبهٔ زیبایی‌شناسی دارد، بلکه به‌عنوان عنصری ساختاری و معنایی عمل می‌کند. از نگاه شفیعی کدکنی و پژوهشگران دیگر، موسیقی شعر حافظ را می‌توان در سه حوزه دسته‌بندی کرد:

موسیقی بیرونی:

وزن عروضی، قافیه و ردیف که شنونده را به زیبایی آهنگین جذب می‌کند.

موسیقی درونی:

هماهنگی میان معنا و آهنگ، طنین حروف و صداها، استفادهٔ آگاهانه از همخوانی‌ها و جناس مصوت.

موسیقی کناری:

صنایع بدیع لفظی و معنوی که علاوه بر زیبایی، تاثیر روانی و هنری شعر را افزایش می‌دهند.

حافظ به دلیل دانش قرآنی و تسلط بر تجوید و ترتیل، حساسیت ویژه‌ای نسبت به هماهنگی میان آهنگ و متن داشت. او اغلب از الگوهای آوایی مانند همخوان‌ها و جناس مصوت بهره می‌برد، حتی وقتی هدف از این الگوها صرفاً سبکی نبود، بلکه تاثیر معنایی و شنیداری داشت.

جدول انواع موسیقی در شعر حافظ

نوع موسیقی ویژگی‌ها نمونه‌ها / نکات
بیرونی وزن، قافیه، ردیف جلب توجه شنونده، زیبایی آوایی
درونی هماهنگی معنا و صدا، طنین حروف، جناس ایجاد تاثیر روانی و تداعی معنا
کناری صنایع لفظی و معنوی، آرایه‌های بدیع تقویت محتوا و زیبایی‌شناسی شعر

موسیقی بیرونی در شعر حافظ

موسیقی بیرونی در شعر حافظ همان وزن عروضی و فرم غنایی شعر است. ویژگی‌های مهم آن عبارت‌اند از:

  • لطافت و دقت در وزن: حافظ در به‌کارگیری وزن بسیار حساس و استادانه است و فرم غزل‌های او اختصاصی و ویژهٔ خود اوست.
  • هماهنگی با موسیقی ایرانی: بسیاری از اشعار حافظ با دستگاه‌های آواز ایرانی مطابقت دارند و شواهدی از صدای خوش و آشنایی او با گوشه‌های موسیقی ایرانی وجود دارد.
  • نوآوری در وزن و آهنگ واژگان: گرچه اکثر اشعار حافظ در ۳ یا ۴ وزن رایج سروده شده‌اند، او با تقطیع افاعیل و انتخاب واژگان محدودیت‌های وزنی را جبران کرده و تنوع و زیبایی آوایی ایجاد کرده است.
  • آهنگ کلام و بافت: حافظ با استفاده از روابط موسیقایی و معنایی میان واژگان، تأثیر موسیقایی متفاوتی در شعرهای با وزن یکسان ایجاد می‌کند.
  • به‌باور شمیسا، این نوآوری‌ها حافظ را در بهره‌گیری از بدیع و ایجاد روابط موسیقایی–معنایی در شعر برتر از همگان کرده است.

وزن در شعر حافظ

وزن‌های اشعار حافظ عمدتاً در دو دستهٔ کلی جای می‌گیرند:

وزن‌های جویباری:

  1. ترکیب افاعیل متنوع و ناهمسان دارند.
  2. شنیدن آن‌ها یکنواختی ایجاد نمی‌کند و خوش‌آهنگ و گوش‌نواز هستند.

نمونه:

  1. دیدار شد میسر و بوس و کنار هم / از بخت شکر دارم و از روزگار هم
  2. شفیعی کدکنی با بررسی ۱۰۰ غزل حافظ نشان داده که ۷۸٪ غزل‌ها در چهار وزن جویباری سروده شده‌اند.

وزن‌های خیزآبی:

  1. متحرک و تند هستند و نظام ایقاعی افاعیل در آن‌ها گاهی نیاز به تکرار ذهنی شنونده ایجاد می‌کند.
  2. در بدیع سنتی، چنین شعری را مسجع یا مسمط مجزا می‌نامند.

نمونه:

پشمینه‌پوش تندخو، از عشق نشنیده است بو / از مستی‌اش رمزی بگو تا ترک هشیاری کند

موسیقی درونی در شعر حافظ

موسیقی درونی از وحدت، شباهت یا تضاد آواهای مصوت و صامت واژگان پدید می‌آید و در شعر حافظ بر پایهٔ عوامل زیر شکل می‌گیرد:

جناس و هم‌آوایی واژگان:

استفاده از واژگان مختلف‌المعنا با حروف یا حرکات مشابه.

انواع جناس: تام، ناقص یا محرّف، زاید، لفظی، اشتقاقی و مرکب.

هماوایی:

  1. گزینش واژگانی با حرف آغازین یکسان یا نغمهٔ مشابه.
  2. تکرار (تکرار لفظی یا معنایی):
  3. تکرار واژه یا عبارت در یک بیت یا در آغاز ابیات.
  4. اوج آن در پرسش و پاسخ مصراع‌های اول و دوم دیده می‌شود.

تکیه:

تغییر محل تلفظ واژگان بر هجاهای مختلف برای القای معانی متنوع.

واژگان زنگ‌دار:

تأکید و تکیه بر حروف پرطنین برای ایجاد صدا و آهنگ ویژه.

ازدواج واژگان (سجع):

بهره‌گیری از واژگان با سجع همسان یا همسو.

تتابع اضافاتی:

آرایش هنرمندانهٔ واژگان برای ایجاد موسیقی درونی و هماهنگی صوتی.

واژگان موسیقایی در شعر حافظ

۱. واژگان کلی و توصیفی صدا

حافظ از واژگانی برای بیان طنین، ارتفاع و شدت صدا بهره می‌برد:

  1. آهنگ، آواز، بانگ، گلبانگ، نوا، صوت
  2. زمزمه، بم و زیر، زیری، صفیر، زنگ صدا
  3. فریاد، ناله، خروش (برای اوج احساس)

این واژگان هم برای آلات موسیقی و هم برای صدای انسان و پرندگان به کار رفته‌اند.

۲. واژگان مرتبط با دستگاه‌ها و اصطلاحات موسیقی

  1. نام دستگاه‌ها و مقام‌ها: عراق، اصفهان، حجاز
  2. اصطلاحات فنی: عمل، بازگشت، خسروانی، پهلوی، ضرب اصول

حافظ از اصطلاحات موسیقی نظری عبدالقادر مراغه‌ای استفاده مستقیم نمی‌کند، ولی واژه‌هایی مانند نغمه برای صدای موسیقایی یا آهنگ کلی به‌کار می‌رود.

۳. سازها

  1. سازهای زهی: رود، بربط، چنگ، دوتایی، رباب، تنبور، عود
  2. سازهای بادی: نی و ارغنون (ارغنون به‌معنی هارمونی موسیقی و اجرام آسمانی)
  3. سازهای کوبه‌ای: تنها چغانه و دف، معمولاً همراه با چنگ یا نی برای خلق ریتم رقص‌انگیز
  4. غیرموسیقایی یا اعلان: جرس، زنگ کلیسا، ناقوس، کوس؛ طبل در معنایی استعاری و غیرموسیقایی

۴. نکات ویژه

  1. حافظ از سازهای بادی شیپوری یا بوقی مانند بوق، کرنا، شیپور، سرنا و شور استفاده نکرده است.
  2. نی بیشترین تکرار را پس از چنگ دارد و اغلب با دف، چنگ یا بربط همراه می‌شود.
  3. حافظ ساقی را با ضرب بر کاسه واژگون نیز تصویر می‌کند.

موسیقی کناری در شعر حافظ

۱. قافیه

قافیه نقش دستگاه تولیدکنندهٔ صوت در شعر را دارد و زمینهٔ موسیقی را در ذهن شنونده آماده می‌کند.

وقتی واژگان هم‌نوا در لحن و آهنگ تکرار شوند، لذت شنیدن ایجاد می‌شود؛ مثال:

«تیزهوش، می‌فروش، سخت‌کوش، نوش، خروش، سروش، هوش، گوش، خموش، پوش»

قافیه با توجه به صامت‌ها و مصوت‌ها می‌تواند حالت عاطفی ویژه‌ای منتقل کند؛ مثال: واژه‌های قافیه‌یافته به «ـَ‌ق» و ردیف «نکنیم» حالت خشم و اعتراض ایجاد می‌کنند.

تفاوت در قافیه‌ها باعث ایجاد آهنگ متفاوت حتی در غزل‌هایی با وزن و موضوع یکسان می‌شود.

۲. ردیف

ردیف، عامل مهم موسیقی شعر و اثرگذاری معنایی است و کاربرد هنرمندانه آن معانی تازه ایجاد می‌کند.

تقریباً ۹۸٪ غزل‌های حافظ دارای ردیف هستند؛ بیشترین درصد در شعر فارسی.

بسامد ردیف‌های حافظ:

«است» ۱۵ بار، «بوده» ۱۰ بار، «دارد» ۹ بار، «کرد» و «را» ۷ بار

«دوست»، «نکرد»، «کنند»، «من است» ۳ بار

ردیف‌ها شامل انواع فعل:

حال ۸۳ بار، گذشته ۴۶ بار، امر ۱۳ بار، آینده ۵ بار، نهی ۴ بار

۳. موسیقی معنوی و جهان‌بینی

موسیقی معنوی شعر حافظ بازتاب جهان‌بینی آزادی‌خواهانه اوست.

جلوه‌های موسیقی معنوی:

گوناگونی تقابل‌های صوری

کیفیت و نوع تقابل‌ها

اندازه و شدت تقابل‌ها

سایر عوامل موسیقی معنوی: تناقض‌نمایی، حس‌آمیزی، مطابقه، ایهام و مراعات نظیر

سبک و هنر شعری حافظ

حافظ بیش از آن که مبتکر باشد، سنت‌های شعری گذشته را به کمال رساند. ویژگی برجستهٔ شعر او، فشردگی عناصر سنتی و توانایی سبک‌شناسی و بهره‌بردن از اصول بلاغت است. او از طریق واژگان و مضامین معیار دربارهٔ انسان، عشق عارفانه، تأسف برای مرگ و لذت‌گرایی سخن می‌گوید، اما قالب‌ها و سبک او فراتر از پیشینیان است.

در زمینهٔ غزل، حافظ دامنهٔ موضوعات را گسترده کرد و توانست زبان تغزلی غزل را با موضوعاتی چون اخلاق، عرفان، فلسفه و سیاست پیوند دهد. او غزل را برای مدیحه نیز به‌کار برد و برخلاف سنت گذشته که مدیحه به قصیده اختصاص داشت، در غزل تنها یک یا دو بیت به مدیحه پرداخته می‌شود و باقی ابیات شامل عناصر عشق و بزم‌پرستی هستند. این رویکرد باعث شد استعاره‌ها و معشوق در شعر حافظ گاه همان ممدوح باشد.

حافظ در این مسیر، نه‌تنها سنت را ادامه داد بلکه با ظرافت و هنرمندی، غزل را از لحاظ زبان، وزن، آهنگ و موسیقی درونی و بیرونی به سطحی فراتر رساند. او توانست وزن عروضی و آهنگ واژگان را با مهارت درهم آمیزد و موسیقی شعرش را خلق کند؛ این موسیقی درونی، بیرونی و کناری، همراه با ردیف و قافیه، تاثیر ویژه‌ای بر شنونده دارد.

جدول: ویژگی‌های مهم سبک و هنر شعری حافظ

زمینه ویژگی‌ها توضیح
سنت و کمال‌رسانی فشردگی عناصر سنتی حافظ عناصر شعری پیشینیان را به‌طور کامل به کار می‌برد
سبک‌شناسی و بلاغت توانایی به‌کارگیری اصول بلاغت بهره‌گیری استادانه از آرایه‌ها، وزن، قافیه و ردیف
موضوعات غزل عشق، اخلاق، عرفان، فلسفه، سیاست حافظ دامنهٔ موضوعی غزل را گسترش داد
مدیحه در غزل مدیحه محدود به یک یا دو بیت باقی ابیات شامل عشق و بزم‌پرستی
استعاره و معشوق پیوند استعاره با واقعیت معشوق گاه همان ممدوح است
موسیقی شعر موسیقی بیرونی، درونی، کناری ترکیب وزن عروضی، جناس، ردیف، قافیه و واژگان آهنگین

استقلال ابیات و ویژگی‌های سبک حافظ

یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های شعر حافظ، استقلال ابیات است؛ به‌گونه‌ای که هر بیت به‌طور نسبی دارای معنی مستقل است و «وحدت هنری» کلاسیک در بسیاری از غزل‌ها دیده نمی‌شود. برخی پژوهشگران، این ویژگی را ناشی از پریشانی شعری و تمایل حافظ به تنوع و انعطاف در بیان دانسته‌اند. با این حال، برخی دیگر معتقدند که حافظ با ظرافت و دقت، رابطه‌ای میان ابیات برقرار می‌کند که کشف آن دشوار است و استقلال بیت‌ها در عین حال، بازتابی از ساختار سوره‌های قرآن است.

به‌گفتهٔ پژوهشگران، شعر حافظ دارای سه فضای اصلی است:
۱. عاشقانه
۲. عارفانه
۳. مدحی

ویژگی شعر حافظ علاوه بر استقلال ابیات، شامل چندمعنایی بودن، نزدیکی به شعر شاعران تلفیق، و قوت وجه عرفانی است. حافظ با شاعران پیشین مانند خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، عماد فقیه و عبید زاکانی در مراوده بوده و این تاثیرات در سبک او دیده می‌شود، اما او ویژگی‌های خاص خود را نیز دارد؛ از جمله توانایی ایجاد ایهام و تناسب معنایی در محور افقی و مدح در محور عمودی که شعر او را چندلایه و غنی کرده است.

جدول: ویژگی‌های سبک حافظ در استقلال ابیات

ویژگی توضیح پژوهشگر / دیدگاه
استقلال ابیات هر بیت مستقل و دارای معنی جداگانه است، بدون وحدت هنری کلاسیک آرتور آربری، بهاءالدین خرمشاهی
چندمعنایی بودن امکان برداشت‌های متفاوت از هر بیت و غزل محمد گلندام، سیروس شمیسا
نزدیکی به شاعران تلفیق تلفیق عناصر شاعران پیشین با سبک شخصی حافظ خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، عبید زاکانی
وجه عرفانی ظرفیت گسترده برای تفسیر عرفانی در شعر جامی، سیروس شمیسا
ترکیب افقی و عمودی محور افقی: عاشقانه/عارفانه، محور عمودی: مدح سیروس شمیسا

تلفیق غزل عاشقانه و عارفانه در شعر حافظ

حافظ در شعر خود توانست غزل عاشقانه و عارفانه را به شکلی استادانه با هم پیوند دهد. او از تفکر مولوی و خیام و سخن سعدی بهره برد و بر آن، طنز، نگاه‌های اجتماعی و سیاسی افزود. با استفاده از صنعت ایهام، حافظ توانست فضای عاشقانه و عرفانی را در یک قالب ادبی هماهنگ و پیچیده جمع کند.

به باور پژوهشگران، پیش از حافظ، غزل عاشقانه توسط سعدی و غزل عارفانه توسط مولوی به اوج رسیده بود و دیگر شاعران نمی‌توانستند فراتر روند. تنها راه پیشرفت، تلفیق این دو گونه غزل بود که حافظ آن را به بهترین وجه انجام داد و با زبان بلیغ و هنرمندانه، مضامینی بلند و چندلایه پدید آورد.

جدول: ویژگی‌های تلفیق غزل عاشقانه و عارفانه در شعر حافظ

ویژگی توضیح منابع / دیدگاه
منابع فکری ترکیب افکار مولوی، خیام و سخن سعدی پژوهش‌ها [۱۴۹]
عناصر تکمیلی طنز، نگرش‌های سیاسی و اجتماعی پژوهش‌ها [۱۴۹]
صنعت ادبی ایهام برای پیوند دادن عاشقانه و عارفانه پژوهش‌ها [۱۵۰]
نوآوری حافظ تلفیق کامل غزل عاشقانه و عارفانه با زبان بلیغ و هنرمندانه پژوهش‌ها [۱۵۱]
پیشینه غزل عاشقانه: سعدی / غزل عارفانه: مولوی پژوهش‌ها [۱۵۱]

به‌کارگیری صور خیال در شعر حافظ

زبان حافظ، شاعرانه و استعاری است و کلمات او دارای ابعاد مختلف و ارتباطات پیچیده‌اند. محققانی چون مرتضوی و خانلری ایهام را مهم‌ترین ویژگی زبان حافظ می‌دانند. علاوه بر ایهام، مجموعهٔ صور خیال از دیگر مشخصه‌های برجستهٔ شعر اوست.

دبروئین در دانشنامه ایرانیکا می‌گوید حافظ با دگرگونی‌های پی‌درپی در صور خیال و بن‌مایه‌ها، توهم تغییر موضوع در شعر ایجاد می‌کند؛ درحالی‌که درون‌مایهٔ اصلی پایدار است. این ویژگی باعث می‌شود که ابیات به‌ظاهر مستقل و غزل فاقد ساختار کلی به نظر برسد. با این حال، بهره‌گیری از استعاره‌های چندگانه برای بیان یک مضمون واحد، هنر شعری واقعی حافظ است.

نمونه‌ای از این هنر، غزل‌هایی است که معشوق در چهار بیت نخست با استعاره‌های متفاوت توصیف شده است:

بیت توصیف معشوق توصیف عاشق
1 غزال سر به کوه و بیابان نهاده
2 شکرفروش طوطی شکرخا
3 گل عندلیب شیدا
4 صیاد پرندگان مرغ دانا

این گونه آرایش تصاویر، مخاطب زمان حافظ را به تخیل و ترکیب ذهنی عناصر فرا می‌خواند تا معنای کامل شعر را درک کند.

ویژگی‌های سبک حافظ از منظر معاصر

ایهام و چندمعنایی: مرتضوی ایهام را مهم‌ترین عنصر می‌داند.

ناپیوستگی ظاهری ابیات: آربری و شاملو این ویژگی را شیوه‌ای آگاهانه از سوی حافظ می‌دانند.

تأثیر قرآن: خرمشاهی ساختار غزل حافظ را برگرفته از ساختار دایره‌ای و متوازی قرآن می‌داند.

شاخصه‌های سبک: طنز، عرفان، مدح، سیاست، رندی و شیرین‌زبانی‌های بدیع (شمیسا).

طنز در شعر حافظ

طنز یکی از ویژگی‌های مهم سبک حافظ است که در اروپا، برای نخستین بار گوته به آن پی برد. در ایران، مرتضوی به‌عنوان یکی از نخستین پژوهشگران، لحن عنادی و استهزاآمیز حافظ را مورد توجه قرار داد، هرچند به اندازهٔ ایهام، برجسته نیست.

به‌باور دادبه، بسیاری از نمونه‌های ایهام در شعر حافظ، برای بیان طنز و انتقاد به کار رفته‌اند. خرمشاهی نیز طنز و طربناکی را از ویژگی‌های شعر حافظ می‌داند. شمیسا معتقد است طنز و ایهام بنیادین‌ترین ویژگی سبک حافظ هستند، اما این طنزها بسیار ظریف‌اند و برای درک آن‌ها نیاز به آگاهی از عقاید کلامی، عرفان و مسائل اجتماعی زمان حافظ است.

ویژگی طنز حافظ را می‌توان با طنز هوراسی مقایسه کرد؛ طنزی که بیشتر سبب نشاط و لذت روشنفکرانه می‌شود تا آزردگی. گاه حافظ حتی خویش را مورد طنز و انتقاد قرار می‌دهد. در مقایسه با کمدی عالی، طنز حافظ را می‌توان طنز متعالی نامید، چرا که مخاطبش بیشتر روشنفکران و اهل ذوق هستند.

ویژگی دیگر طنز حافظ، ساختار متضادنمای شعر است؛ یعنی شعر هم طبیعی و واقعی جلوه می‌کند و هم غیرطبیعی و در معنایی دیگر دروغ. در بلاغت غربی، چنین طنزی را «آیرونی» می‌نامند: از سویی آسمانی (مذهبی و عرفانی) و از سویی زمینی (مدحی).

خلاصه ویژگی‌های طنز در شعر حافظ

ویژگی توضیح
لحن طنز عنادی، استهزاآمیز و نشاط‌آفرین
زمینهٔ طنز ایهام، انتقاد اجتماعی، مدح و خودانتقادی
نوع طنز طنز هوراسی، طنز متعالی
ساختار شعر متضادنما: هم طبیعی و حقیقی، هم غیرطبیعی و اغراق‌آمیز
مخاطب روشنفکران و اهل ذوق
جلوهٔ بلاغتی آیرونی: هم آسمانی (عرفانی)، هم زمینی (مدحی)

اقتباس در شعر حافظ

به‌باور یان ریپکا، حافظ مضمون شعرهایش را ابداع نکرده است، بلکه بسیاری از آن‌ها را از شاعران پیشین یا هم‌عصر خود گرفته است. با این حال، او در چارچوب همان موضوعات سنتی و عرف‌پسند، انتقاد اجتماعی و فرهنگی خود را بیان کرده و احساسات شخصی را نیز منتقل می‌کرد.

فتح‌الله مجتبایی معتقد است حافظ در انتخاب بهترین ترکیب واژگان و معنا در میان شاعران فارسی‌زبان یگانه بوده است. او در اشعارش اقتباس‌هایی از رودکی، فردوسی، امیرمعزی و شاعران معاصر خود دارد، اما با هنر و بلاغتی بیشتر، این مضامین را به سطحی فراتر ارتقاء می‌دهد، به‌طوری که گویا حافظ قصد داشته برتری هنری خود را نشان دهد.

سیروس شمیسا نیز یادآور می‌شود که حافظ توجه و حساسیت زیادی به آثار گذشتگان و معاصران داشته و به همین دلیل، این اقتباس‌ها در اشعار او استحاله شده و حتی از نسخه‌های اصلی برجسته‌تر شده‌اند؛ چنان که مردم آن‌ها را به نام حافظ می‌شناسند.

جدول خلاصه ویژگی‌های اقتباس در شعر حافظ

ویژگی توضیح
منبع اقتباس شاعران پیشین (رودکی، فردوسی، امیرمعزی) و معاصران حافظ
نوع اقتباس بهره‌گیری از مضمون، انتخاب واژگان و ترکیب‌ها
نوآوری حافظ استحاله و ارتقای بلاغت و زیبایی شعر نسبت به اصل
هدف بیان انتقاد اجتماعی و فرهنگی و احساسات شخصی
نتیجه مردم این اشعار را به نام حافظ می‌شناسند
نظر پژوهشگران ریپکا: اقتباس مضمون، مجتبایی: انتخاب ترکیب و معنا، شمیسا: استحاله و برجستگی

اثرپذیری حافظ از قرآن

تأثیر قرآن بر شعر حافظ هم از نظر ساختاری و هم از نظر معنایی مشهود است. مهم‌ترین شاخصه‌ای که از قرآن در شعر حافظ دیده می‌شود، استقلال ابیات است. حافظ، مانند قرآن، هر بیت را مستقل می‌بیند و با ایجاد گستره‌ای وسیع از مفاهیم و حکمت‌ها در یک غزل کوتاه، توانسته تجربه‌ای دایره‌ای و حجمی–حلقوی ارائه دهد. این ویژگی، که آرتور آربری آن را انقلاب حافظ در غزل می‌داند، باعث شده است غزل‌های حافظ با وجود ناپیوستگی ظاهری، انسجام معنایی درونی داشته باشند.

گوته شعر حافظ را سیّال و هامر پورگشتال آن را به گردن‌بندی مروارید با رشته‌ای نادیدنی تشبیه کرده است. حتی شاه شجاع از استقلال ابیات غزل‌های حافظ انتقاد کرده و آن را خلاف طریقت بلغا دانست، ولی حافظ با هوشمندی پاسخ داد و به نو بودن سبک خود و لطف خدادادی آن اشاره کرد.

تأثیر قرآن بر معنا و محتوا

حافظ از قرآن در شعر خود به سه شیوه بهره برده است:

  • ترجمه: تبدیل مستقیم یک بیت عربی به فارسی یا بالعکس در قالب شعر.
  • اقتباس: آوردن تمام یا بخشی از متن آیه یا حدیث با همان صورت.
  • تلمیح: اشاره به داستان، مثل یا آیه‌ای از قرآن به‌صورت کنایی یا استعاری.

دانش قرآنی حافظ

حافظ نه‌تنها با قرآن آشنا بود، بلکه در حفظ قرآن چارده روایت مهارت داشت و در شعرش به این امر اشاره کرده است. محمد گلندام حافظ را از علمای برجسته روزگارش می‌دانست و دولتشاه او را در علم قرآن بی‌نظیر خوانده است. همین شناخت و تسلط باعث شد که اشعار حافظ به‌عنوان زبان غیب تلقی شود و لقب «حافظ» و «لسان‌الغیب» برای او پایدار بماند. شعر حافظ، در عین بیان تغزلی، روح معارف قرآنی را با ظاهری تازه به مخاطب منتقل می‌کند و خوانندگانش را به تامل در قرآن و شعر دعوت می‌کند.

جدول خلاصه اثرپذیری حافظ از قرآن

محور اثرپذیری ویژگی‌ها در شعر حافظ
ساختار استقلال ابیات، ساختار حجمی–حلقوی، انسجام درونی با ناپیوستگی ظاهری
معنا و محتوا بهره‌گیری از مفاهیم قرآنی، ترجمه، اقتباس و تلمیح آیات
دانش قرآنی حافظ قرآن بودن، حفظ در ۱۴ روایت، تسلط علمی و معرفتی
لقب‌ها و شناخته شدن حافظ، لسان‌الغیب؛ نشان‌دهنده تسلط او بر معارف و زبان غیب
نتیجه برای شعر ایجاد غزل‌هایی مستقل، معنادار، تغزلی و با تأثیر معنوی گسترده

آیین‌های ایران باستان و حکمت خسروانی در شعر حافظ

به باور دادبه، حافظ شاعری اندیشمند و جهان‌بین است که فرهنگ باستانی و فرهنگ اسلامی ایران را با دین، کلام، فلسفه و عرفان پیوند زده و در شعرش متبلور کرده است. او در قلمرو معنایی، نظامی مستقل به نام نظام رندی بنیاد کرد که وامدار شاعران و فیلسوفان پیشین مانند فردوسی، خیام، سنایی، عراقی، عطار و مولوی است.

سه جریان اصلی فرهنگ ایرانی که در شعر حافظ جلوه دارند عبارت‌اند از:

جریان فردوسی و شاهنامه: حافظ نه‌تنها با شاهنامه و فرهنگ ایران باستان آشنا بود، بلکه از اندیشه‌های فلسفی و مضامین شاعرانه آن نیز بهره برده است. این جریان بازتاب تلاش ایرانیان برای زنده کردن هویت ملی و بازیابی پایه‌های زبان، ادب، تاریخ و فلسفه ایرانی است.

حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان: تلاش‌های ابن سینا و سهروردی در احیای حکمت اشراق، بر شعر و اندیشه حافظ تأثیر داشته است. حافظ مفاهیم فلسفی، اخلاقی و عرفانی این حکمت را در قالب شعر خود به مخاطب منتقل می‌کند.

منابع تاریخی و فرهنگی دیگر: با توجه به نقل سینه به سینه و وجود کتاب‌های تاریخی، حافظ احتمالاً از منابع دیگر نیز برای شناخت آیین‌ها و اساطیر ایران باستان بهره گرفته است، هرچند این موضوع همچنان مورد بحث پژوهشگران است.

جدول خلاصه تأثیر فرهنگ باستان و حکمت خسروانی بر شعر حافظ

جریان اثرگذاری نمایندگان / منابع تأثیر بر شعر حافظ
فرهنگ ایران باستان فردوسی، شاهنامه انتقال مضامین ملی، تاریخی و اساطیری؛ بازیابی هویت ایرانی
حکمت ایران باستان / حکمت اشراق ابن سینا، سهروردی تلفیق فلسفه، اخلاق و عرفان در شعر؛ بنیادگذاری نظام رندی
منابع تاریخی و فرهنگی دیگر کتاب‌های تاریخ، نقل سینه به سینه شناخت آیین‌ها، افسانه‌ها و سنت‌های ملی

اندیشهٔ خیامی در شعر حافظ

دومین جریان اثرگذار بر شعر و اندیشهٔ حافظ، جریان خیامی است که ریشه‌هایش در شاهنامه نیز قابل مشاهده است. به باور برخی پژوهشگران، اثرپذیری حافظ از خیام منفعلانه است و او تنها اندیشه‌های خیام را تکرار می‌کند. اما دادبه تأکید دارد که این تأثیر منفعلانه نیست و کلام حافظ همچنان تازگی و اصالت خود را حفظ کرده است.

حافظ چهار زمینهٔ اصلی اندیشه‌های خیام را دریافت و با نظام مکتب رندی هماهنگ کرده است:

  • شک‌گرایی و لاادری‌گرایی: خیام معتقد است که پی‌بردن به راز هستی و آفرینش از عقل آدمی برون است. حافظ این شک را نسبی می‌داند و راه شهودی و عرفانی را هموار و باز می‌بیند.
  • حیرت و بدبینی فلسفی: خیام شک مطلق را موجب بدبینی و مشاهدهٔ نیستی می‌داند. حافظ این حیرت را به «ظلمات» تشبیه می‌کند و از عشق و عرفان و ساقیِ سرمست‌ساز برای رهایی استفاده می‌کند.
  • جبرگرایی: خیام انسان را اسیر قضا می‌داند و جهان نیز همچون او اسیر است. حافظ نیز این نگرش را به کار می‌گیرد، اما هم خیام و هم حافظ فراتر از جبر، از آن برای بیان اعتراض و پیام‌های اجتماعی و اخلاقی بهره می‌برند.
  • خوش‌باشی و اغتنام فرصت: این اندیشه در شعر هر دو شاعر بسیار برجسته است. حافظ از منظر عرفانی نیز به اغتنام فرصت توجه داشته و آن را در قالب عشق و شور زندگی بازتاب داده است.

جدول مقایسهٔ اندیشه خیام و انعکاس آن در شعر حافظ

زمینهٔ اندیشه نگرش خیام بازتاب در شعر حافظ
شک‌گرایی و لاادری‌گرایی راز هستی بر عقل پوشیده است شک نسبی؛ راه عرفان و شهود باز است
حیرت و بدبینی شک مطلق → مشاهدهٔ نیستی حیرت فلسفی → ظلمات؛ رهایی با عشق و عرفان
جبرگرایی انسان و جهان اسیر قضا اعتراض و پیام اخلاقی و اجتماعی فراتر از جبر
خوش‌باشی و اغتنام فرصت زندگی کوتاه؛ لذت از حال اغتنام فرصت با دیدگاه عرفانی و عاشقانه

عرفان و تاثیر آن بر شعر حافظ

سومین جریان اثرگذار بر اندیشهٔ حافظ، عرفان عاشقانه است؛ گونه‌ای از فلسفه و جهان‌بینی که در آثار بزرگان صوفیه و عرفان مانند سنایی، عراقی، عطار، مولوی، عین‌القضات همدانی، احمد غزالی و کتاب‌هایی مانند لمعات عراقی و مرصاد العباد بیان شده است. حافظ با این آثار آشنایی داشت و از آن‌ها بهره برده است.

  • در نظام نظری مکتب رندی، حافظ بیشترین بهره را از عرفان عاشقانه برده است.
  • در نظام عملی مکتب رندی، با دگرگونی‌های بنیادین، نظامی روشنفکرانه و فلسفی خلق کرده است.
  • بنابراین، مکتب رندی التقاطی، اصیل و مستقل است، اما ارتباط نزدیک با عرفان عاشقانه دارد.

تحلیل عرفانی شعر حافظ از دیرباز انجام شده است و مرتضی مطهری در کتاب تماشاگه راز مهم‌ترین تلاش معاصر در این زمینه را داشته است. او سعی کرد اندیشه‌های ابن عربی را با اشعار حافظ منطبق کند، هرچند نصرالله پورجوادی برخی رویکردهای او را نقد کرده است. پژوهشگران دیگر مانند فتح‌الله مجتبایی و علیرضا ذکاوتی نیز در این مسیر تلاش کرده‌اند.

حافظ همچنین در برخی وجوه با ابن فارض مشابهت دارد؛ مضامینی مشترک شامل:

  1. ارادت به علی بن ابی‌طالب
  2. تمرکز بر زمان حال در نگاه عرفانی
  3. گرایش به ملامتیه و فقر عارفانه
  4. دشواری‌های عشق و مستی پیش از آفرینش
  5. عشق به‌عنوان بالاترین موهبت خداوند
  6. برتری عشق بر عقل
  7. تأثیر خیال معشوق و شادی درونی عارف
  8. شب قدر

جدول مقایسهٔ عرفان عاشقانه و تاثیر آن در شعر حافظ

جنبهٔ عرفان عاشقانه نمود در شعر حافظ
نظام نظری مکتب رندی بهره‌گیری از آموزه‌های عرفانی برای اندیشهٔ فلسفی و اخلاقی
نظام عملی مکتب رندی ایجاد سبک روشنفکرانه و فلسفی در رفتار و مضمون شعر
منابع و استادان سنایی، عراقی، عطار، مولوی، عین‌القضات، احمد غزالی، لمعات عراقی، مرصاد العباد
انطباق با ابن عربی برخی مضامین و آموزه‌ها برای تحلیل عرفانی به کار رفته است
مشابهت با ابن فارض عشق، ملامتیه، فقر عارفانه، مستی پیش از آفرینش، برتری عشق بر عقل، شب قدر

ادب فارسی و اثرپذیری حافظ

حافظ از ۲۵ شاعر پیشین تأثیر پذیرفته است؛ این تأثیرگذاری هم در لفظ و زبان و هم در مضمون و محتوا مشهود است.

در قلمرو لفظ، او از شاعران سبک خراسانی مانند انوری، ظهیر فاریابی، خاقانی، نظامی، کمال اسماعیل و نیز از غزل‌سرایان دوره سعدی تا دوران خود، مانند نزاری قهستانی، همام تبریزی، کمال خجندی و خواجوی کرمانی بهره برده است.

در قلمرو معنا و مضمون، حافظ سبک شاعران پیشین را بررسی و شیوه‌هایی برای بیان عمیق و تازه یافت، که نهایت سخنوری و بلاغت است.

نظرات منتقدان درباره جایگاه حافظ در ادب فارسی:

جامی: شعر حافظ در روانی و بلاغت غزل، برتر از شعر ظهیر و کمال خجندی است.

قزوینی: اثرگذاری ظهیر در لفظ و سبک حافظ را تأیید می‌کند.

خرمشاهی: حافظ بیش از هر شاعر دیگری، از سعدی تأثیر پذیرفته و در بیش از صد غزل، از او پیروی کرده است.

به باور دادبه، غزل تلفیقی عاشقانه و عارفانه حافظ نتیجه تلاش‌های شاعران پیشین مانند سلمان ساوجی، کمال و خواجو است، ولی نقش خواجو نسبت به دیگران ویژه و برجسته است.

جدول اثرپذیری حافظ از شاعران پیشین

شاعر یا گروه حوزه اثرپذیری نمونه و توضیح
انوری، ظهیر، خاقانی، نظامی، کمال اسماعیل لفظ و زبان، بلاغت بهره‌گیری از سبک خراسانی در غزل
نزاری قهستانی، همام تبریزی، کمال خجندی سبک و مضمون غزل تلفیق مضامین عاشقانه و عارفانه
خواجوی کرمانی سبک غزل و مضمون تأثیر بر نازک‌اندیشی و ایهام، دستاورد غزل تلفیقی
سعدی لفظ، زبان، مضمون مکتب ادبی شیراز، بیش از صد غزل حافظ تحت تأثیر
جامی، قزوینی، خرمشاهی نقد ادبی و سبک‌شناسی سنجش و مقایسه بلاغت و سبک حافظ با پیشینیان

ادب عرب و اثرپذیری حافظ

حافظ علاوه بر تسلط بر ادب فارسی، آگاهی قابل توجهی از زبان و ادب عربی نیز داشته است. هرچند حافظ شاعری عربی‌سرا نبوده و سروده‌های عربی او بیشتر از سر تفنن است، اما نشان داده که با دیوان‌های شاعران بزرگ عرب و متون کلاسیک آشنایی داشته است.

حافظ ۲۴ غزل و قطعه مُلَمَّع در زبان عربی دارد که نمونه‌ای از توانایی او در بهره‌گیری از سبک عربی است.

او دیوان‌های شاعرانی چون امرؤالقیس، عمرو بن کلثوم، کعب بن زهیر، حسّان بن ثابت، ابونواس، ابوتمام، بحتری، متنبی و دیگران را مطالعه کرده است.

مطالعه و آموزش تفسیر کشاف زمخشری نیز تأییدی بر تسلط او به مفاهیم و معانی قرآن و ادب عرب است.

بهره‌گیری حافظ از این منابع بیشتر در لفظ و مضمون شعر او مشهود است.

جدول اثرپذیری حافظ از ادب عرب

زمینه منابع یا شاعران عرب نوع اثرپذیری
غزل و قطعات مُلَمَّع امرؤالقیس، عمرو بن کلثوم، کعب بن زهیر، حسّان بن ثابت، ابونواس، ابوتمام، بحتری، متنبی آشنایی با سبک، لغت و بلاغت عربی
تفسیر قرآن کشاف زمخشری بهره‌گیری از مفاهیم و تعبیرات قرآن در شعر
زبان و لفظ دیوان‌های عربی تأثیر در شکل‌بندی ابیات و انتخاب واژگان
مضمون و محتوای شعر شاعران کلاسیک عرب اقتبا‌س و الهام در موضوعات و مضامین

علوم نقلی و عقلی در حافظ

حافظ علاوه بر شعر و ادب، در زمینه علوم نقلی و عقلی نیز تحصیل کرده و حتی برخی از این علوم را تدریس می‌کرده است. آثار و مقدمه دیوان او، به همراه شواهد تاریخی، نشان‌دهنده تسلط حافظ بر فلسفه، کلام و عرفان است.

علوم نقلی: شامل قرآن، حدیث و تفسیر است. حافظ با آثار تفسیرگران بزرگی چون کشاف زمخشری آشنا بوده و از آن بهره برده است.

علوم عقلی و فلسفه: حافظ با مطالعه آثار فیلسوفانی چون قاضی عضدالدین ایجی و شرح‌های مرتبط مانند شرح میر سید شریف جرجانی بر مواقف، در حکمت و کلام تسلط داشته است.

مطالعه مطالع: شامل آثار قاضی بیضاوی در حکمت و قطب‌الدین رازی در منطق است که آگاهی او از فلسفه را نشان می‌دهد.

عرفان: حافظ با آثار عرفانی مانند روزبهان بقلی شیرازی، شرح شطحیات، عبهر العاشقین و مرصاد العباد آشنا بوده و از آنها بهره برده است.

جدول تحصیلات و اثرپذیری حافظ در علوم نقلی و عقلی

حوزه منابع یا استادان نوع اثرپذیری / فعالیت
علوم نقلی قرآن، کشاف زمخشری مطالعه، فهم عمیق و بهره‌گیری در شعر
فلسفه و کلام مواقف قاضی عضدالدین ایجی، شرح میر سید شریف جرجانی تدریس، مطالعه و آگاهی فلسفی
منطق و حکمت مطالعه قطب‌الدین رازی، طوالع الانوار قاضی بیضاوی مطالعه و بهره‌گیری از استدلال و منطق
عرفان روزبهان بقلی شیرازی، شرح شطحیات، عبهر العاشقین، مرصاد العباد مطالعه و الهام در اشعار عرفانی و مکتب رندی

اثرگذاری حافظ

۱. جایگاه در فرهنگ عامه

حافظ آشناترین شاعر ایرانی برای عام و خاص است و کمتر شاعری در این سطح جهانی چنین موقعیتی داشته است.

محبوبیت او به‌گونه‌ای است که در اغلب خانه‌های ایرانی، دیوان حافظ یافت می‌شود.

ابیات حافظ به ضرب‌المثل‌های زبانزد تبدیل شده‌اند و شمار کسانی که بخشی از اشعار او را حفظ نباشند، اندک است.

۲. کاربردها و شناخت عمومی

دیوان حافظ در کتاب‌داری و آموزش ادبیات به‌طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد.

داستان‌ها و روایت‌های فراوانی درباره پیش‌بینی‌ها و الهامات حافظ وجود دارد که لقب «لسان‌الغیب» را برای او توضیح می‌دهد.

با وجود این شهرت و جایگاه، حافظ همچنان شاعری محض و صاحب هنر بی‌نظیر است.

اثرگذاری حافظ در ادبیات فارسی

۱. جایگاه و اهمیت

حافظ اوج شعر غنایی ایران را نمایندگی می‌کند و هیچ شاعر دیگری چنین ترکیبی از تخیل، بلاغت، انتخاب مناسب کلمات و آهنگین بودن ابیات را ارائه نکرده است.

او در پیشگاه فردوسی در جنبه اجتماعی–سیاسی، در مقابل سعدی در ذوق و نشاط، و در برابر مولوی در موسیقیِ شعری پایین‌تر است؛ با این حال، ترکیب این ویژگی‌ها او را ممتاز می‌کند.

۲. نفوذ بر شاعران پسین

حافظ بر نسل بعدی غزل‌سرایان تأثیر عمیق گذاشت و شخصیت‌ها، مضامین و سبک‌هایش در اشعار شاعران پسین وارد شد.

تجلیل از شراب، سخره از ریاکاران، و مضامین عارفانه و عاشقانه، الگوی غزل فارسی پس از حافظ شد، اگرچه با ظهور سبک‌های نو مانند سبک هندی، میزان تأثیر کاهش یافت.

او الهام‌بخش شاعرانی مانند صائب، بابافغانی، شهریار، رهی معیری و دیگران بود.

۳. محبوبیت و شهرت جهانی

آوازه حافظ در زمان خود تا خراسان، ترکستان، هند، عراق، آذربایجان رسیده بود و پس از مرگش نیز پادشاهان و شخصیت‌های ایرانی از اشعار او بهره گرفتند (مثلاً نادرشاه، ناصرالدین شاه، ملااسماعیل واعظ).

بسیاری از شاعران و ادیبان فارسی، از سعدی و خواجو گرفته تا صائب و شهریار، یا از او تأثیر پذیرفته‌اند یا تقلید کرده‌اند.

۴. تقلیدناپذیری و سبک منحصر به فرد

به‌گفته ادوارد براون، حافظ کمتر مورد تقلید مستقیم شاعران پسین قرار گرفت نه به‌خاطر بی‌ارزشی سبک، بلکه به‌خاطر تقلیدناپذیری و عظمت شعر او.

شعرای سده‌های دوازدهم و سیزدهم ه‍.ق تنها گفتارهای او را تکرار کردند و کمتر توانستند ظرافت و قریحه او را بازتولید کنند.

۵. اثرات بلندمدت

حافظ به‌قدری تأثیرگذار بود که شاعران پس از او در غزل عراقی و سبک هندی مجبور به تقلید یا پذیرش شیوه‌های او شدند، و برخی دوره‌ها حتی باعث ابتذال و تقلید سطحی در ادبیات شدند.

با این حال، او نمونه‌ای استثنایی و الگویی بی‌رقیب برای غزل‌سرایان باقی ماند و آثارش الهام‌بخش دوره‌های مختلف شعر فارسی بود.

اثرگذاری حافظ در جهان

۱. نفوذ در شبه‌قارهٔ هند و پاکستان

شعر حافظ به هند، پاکستان و بنگلادش رسید و شاعران و نویسندگان آن مناطق، ویژگی‌های شعر او را تقلید یا اقتباس کردند.

برخی از این شاعران و نویسندگان عبارت‌اند از:

امیرعلیشیر نوایی، فیض دکنی، بیدل دهلوی، ناصرعلی سرهندی، محمدقلی قطب شاه، میرتقی‌میر، میرزا رفیع سودا (اردوزبان)

شاه‌وردی بیات، غالب دهلوی، عبدالکریم خاکی، اقبال لاهوری

لالن شاه، راجا رام موهن رای، رابیندرانات تاگور (بنگال)

شاهان بابری هند، از جمله همایون شاه و جهانگیر، برای امور مملکتی تفأل به حافظ می‌کردند.

۲. اثرگذاری در ادب عرب

حافظ پس از خیام، بیشترین تأثیر را بر شاعران و ادب عرب داشته است.

از جمله ادیبان و محققان عرب که آثار حافظ را تحلیل یا اقتباس کرده‌اند: ابراهیم امین شواربی، طه حسین، محمد فراتی، صلاح صاوی، محمدعلی شمس‌الدین.

۳. نفوذ در ادبیات ترکی عثمانی

دیوان حافظ در قلمرو عثمانی به‌عنوان مرجع در آموزش زبان فارسی، فن شعر و زیبایی‌شناسی تدریس می‌شده است.

شاعران عثمانی بسیاری دیوان حافظ را نظیره‌سرایی کردند؛ از جمله:

عبدالحق حامد طرخان، ناجی معلم، فضلی، ابوالفضل محمد بن ادریس دفتری، احمدپاشا، یحیی کمال بایاتلی، عبدالباقی گولپینارلی

۴. گستره ترجمه‌ها و آثار مرتبط

دیوان حافظ و آثار مرتبط با آن به زبان‌های فارسی، اردو، پنجابی، سندی، عربی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی، روسی، ارمنی، بلغاری، چکی، چینی، دانمارکی، هلندی، فنلاندی، یونانی، مجاری، ایتالیایی، لاتین، لیتوانیایی، نروژی، لهستانی، پرتغالی، رومانیایی، صربی، سوئدی، اسپانیایی و ترکی ترجمه و منتشر شده‌اند.

این ترجمه‌ها شامل دیوان‌های چاپی، نسخه‌های دستنویس، شرح‌ها، مقالات، پایان‌نامه‌ها و تنظیم اشعار برای آواز و ادبیات کودکان می‌شوند.

نقدها و دیدگاه‌ها دربارهٔ حافظ

۱. نقدهای دینی و سنتی

دین‌داران دوران حافظ: برخی اشعار او را برخلاف آموزه‌های اسلامی می‌دانستند.

مفتی حنفی ابوالسعود: با وجود حکمت‌های ذوقی در اشعار حافظ، برخی اشعار او را خارج از شریعت می‌دانست.

اورنگ زیب، شاه هند: دستور جمع‌آوری و سوزاندن کتاب‌های حافظ را صادر کرد.

محمدجواد خراسانی: در کتاب «رضوان اکبر» حافظ را اهل ضلال و دیوانش را مضلّ معرفی کرده و خرید، خواندن و چاپ آن را حرام دانسته است.

سیدابوالفضل برقعی: در کتاب «حافظ شکن» حافظ را مورد تخطئه قرار داده و حتی جاسوس حکومت خوانده است.

۲. نقدهای روشنفکری و مدرن

اقبال لاهوری: با عقاید و اندیشه‌های صوفیانهٔ حافظ مخالف بود.

در چاپ نخست مثنوی «اسرار خودی»، حافظ را عامل انحطاط و اهمال مسلمانان آسیا دانسته و با عبارات شدیدی مانند «فقیه ملت می‌خوارگان، امام امت بیچارگان» او را نقد کرده است.

بعداً به دلیل اعتراض مردم مجبور به خودسانسوری شد و در نامه‌ای نوشت که اثر غزل‌های حافظ بر عوام منفی است.

احمد کسروی: حافظ را قافیه‌ساز و گیج بین مکتب‌ها می‌دانست و سروده‌های او را گاه بی‌معنی و پریشان‌گو توصیف می‌کرد.

به باور کسروی، حافظ در بدآموزی‌هایی مانند شراب‌خواری، بیکاری و جبرگرایی نقش داشته و شرق‌شناسان و برخی ایرانیان از او سوءاستفاده کرده‌اند.

کسروی حتی برنامه‌هایی برای جمع‌آوری و سوزاندن دیوان حافظ همراه با پیروانش داشته است.

۳. نقدهای ادبی و سبک‌شناسانه

علی دشتی: حافظ شاعر است نه فیلسوف؛ اشعار او گاهی تناقض دارد اما بیانگر روحی حساس و تأثیرپذیر است.

پرویز ناتل خانلری: برخی رباعیات حافظ را از نظر لفظ و معنی فاقد ارزش کافی دانسته و معتقد است بر شأن و مقام حافظ نمی‌افزاید.

نظرها دربارهٔ حافظ

به باور یارشاطر، بسیاری از تلاش‌ها برای یافتن تفسیر عرفانی در ستایش حافظ از شراب و مستی، با دیوان او پشتیبانی نمی‌شود. خواندن حافظ به‌عنوان اشارات رمزگونه، یعنی هر بیت معنای باطنی دارد، بیشتر ناشی از تفسیر ذهنی مفسران و برخی مترجمان غربی مانند هنری ویلبرفورس کلارک بوده است. یارشاطر تأکید می‌کند که حافظ عاشق لذت‌های زندگی و زیبایی‌های دنیوی است و قصد تصوف یا پنهان‌کاری عرفانی نداشته است.

او گاه شراب و مستی را با دقت یک شخص خبره توصیف می‌کند و بسیاری ابیاتش شک و تردیدهای جدی مذهبی را نشان می‌دهد، از جمله استهزاء قول بهشت و وعده‌های آخرت و اشاره به زاهدان و واعظان.

بیت معروف او:

پیرِ ما گفت خطا بر قلمِ صنع نرفت
آفرین بر نظرِ پاکِ خطاپوشش باد

نشان‌دهنده بی‌پرده‌ترین ابراز شک و تردید اوست.

به طور کلی، حافظ به هیچ مکتب فکری تصوف تعلق ندارد و کاملاً مستقل است. او شاعری با حساسیت طبیعی و عشق به زندگی است که غزل‌های مدحی او هم برای پشتیبانانش است. این ویژگی‌ها باعث شده برخی خوانش‌های عرفانی ذهنی به او نسبت داده شود، در حالی که شفافیت زبان و بیانش روشن است.

جدول: خلاصه دیدگاه‌ها دربارهٔ حافظ

موضوع دیدگاه نمونه یا توضیح نتیجه‌گیری
برداشت عرفانی برخی مفسران و مترجمان غربی هنری ویلبرفورس کلارک: هر بیت معنای باطنی دارد یارشاطر: چنین چیزی در دیوان وجود ندارد
شک و تردید مذهبی حافظ در اشعارش بهشت و وعده‌های آخرت را استهزاء می‌کند بیت: “پیرِ ما گفت خطا بر قلمِ صنع نرفت…” نشان‌دهنده آزادی فکری و عدم تعلق به مکتب فکری مشخص
علاقه به زندگی و لذت‌ها یارشاطر وصف شراب، مستی، مهمانی، موسیقی حافظ شاعر مستقل و عاشق زیبایی‌های زندگی است
عرفان و تصوف حافظ به هیچ مکتب تصوف تعلق ندارد اشعارش گاه مدح پشتیبانان را نیز شامل می‌شود تفاسیر عرفانی ذهنی نباید جایگزین مطالعه نزدیک دیوان شود
خوانش نزدیک دیوان یارشاطر رجوع به اشعار بدون پیش‌داوری بهترین راه فهم واقعی نگرش و جهان‌بینی حافظ

حافظ‌ پژوهی

آگاهی از زندگانی حافظ، مدت‌ها بر چند روایت تأییدنشده استوار بود. نخستین پژوهش‌های علمی دربارهٔ زندگی و آثار حافظ را پژوهشگرانی چون عبدالرحیم خلخالی، محمد معین، سعید نفیسی، قاسم غنی و محمد قزوینی انجام دادند. در سده‌های اخیر، تحقیقات گسترده‌ای دربارهٔ حافظ و دیوانش انجام شده است. از شناخته‌شده‌ترین حافظ‌پژوهان می‌توان به عبدالحسین زرین‌کوب، منوچهر مرتضوی، مهرداد نیکنام، ابوالقاسم رادفر، علی‌اکبر رزاز، مهیندخت صدیقیان، پرویز اهور و سیروس شمیسا اشاره کرد.

پژوهش حاجیان و احمدی نشان می‌دهد که از آغاز سیر حافظ‌پژوهی در سال ۱۲۹۸ تا ۱۳۹۰ ه‍. ش نزدیک به ۲۰۸۲ مقاله دربارهٔ شرح ابیات دیوان حافظ، نقد کتاب‌ها، نسخه‌شناسی، تحلیل شخصیت و اندیشه حافظ و سایر موضوعات منتشر شده است.

همچنین بر اساس داده‌های خانهٔ کتاب ایران، از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۵، ۳۱۶۲ اثر دربارهٔ دیوان حافظ، ترجمه‌ها، شرح‌ها، گزیده‌ها و فالنامه‌ها چاپ شده است.

جدول: نمونه‌ای از کتاب‌ها و شرح‌های حافظ

نوع اثر نمونه کتاب یا شرح نویسنده / گردآورنده
کتاب پژوهشی تاریخ عصر حافظ: بحث در آثار و افکار و احوال حافظ قاسم غنی
کتاب پژوهشی حافظ شیرین‌سخن محمد معین
کتاب پژوهشی کوچهٔ رندان عبدالحسین زرین‌کوب
کتاب پژوهشی مکتب حافظ منوچهر مرتضوی
کتابشناسی کتابشناسی حافظ مهرداد نیکنام
کتابشناسان / حافظ‌پژوهی حافظ‌شناسان و حافظ‌پژوهی ابوالقاسم رادفر
شرح دیوان شرح اشارات حافظ علی‌اکبر رزاز
شرح دیوان حافظ‌نامه بهاءالدین خرمشاهی
شرح دیوان شرح غزل‌های حافظ حسینعلی هروی
شرح دیوان آیینهٔ جام عباس زریاب خویی

هر ساله نشست‌های حافظ‌پژوهی در ایران و جهان برگزار می‌شود. در تهران، این نشست‌ها با همکاری معاونت فرهنگی شهر کتاب، دانشگاه حافظ و مؤسسهٔ دانشنامهٔ فارس و با حضور حافظ‌پژوهان برگزار می‌شود. دفتر سالانهٔ حافظ‌پژوهی نیز شامل سخنرانی‌های این نشست‌هاست. در دیگر کشورها، مراسم بزرگداشت حافظ توسط رایزنی‌های فرهنگی ایران و انجمن‌های ادبی برگزار می‌شود تا علاقه‌مندان به زبان و ادب فارسی از آثار او بهره‌مند شوند.

جایگاه جهانی حافظ

حافظ نه‌تنها در ایران بلکه در سطح جهانی نیز مورد توجه و ارج نهادن است. برخی از مهم‌ترین رویدادها و همایش‌های بین‌المللی دربارهٔ حافظ عبارت‌اند از:

رویدادهای بین‌المللی

رویداد تاریخ مکان توضیحات
کنگرهٔ جهانی سعدی و حافظ ۷ تا ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۰ ه‍.ش شیراز، دانشگاه پهلوی و عمارت نارنجستان قوام به مناسبت هفتصدمین سال درگذشت سعدی و ششصدمین سال درگذشت حافظ؛ ۱۲۰ ایران‌شناس از ایران و جهان دعوت شدند؛ مقالات در کتاب «مقالاتی دربارهٔ زندگی و شعر حافظ» گردآوری شد.
سال بزرگداشت حافظ (یونسکو) ۱۳۶۷ ه‍.ش / ۱۹۸۹ م ایران مجمع عمومی بیست و چهارمین اجلاس کنفرانس عمومی یونسکو به پیشنهاد ایران این سال را به‌عنوان سال بزرگداشت حافظ نام‌گذاری کرد؛ کنگرهٔ بین‌المللی در شیراز برگزار شد؛ مقالات ارائه‌شده در کتاب «سخن اهل دل» منتشر شد.
نخستین همایش بزرگ‌داشت حافظ ۲۰ مهر ۱۳۷۶ ه‍.ش شیراز از این پس هر ساله در شیراز و دیگر شهرهای ایران و جهان مراسم بزرگ‌داشت حافظ برگزار می‌شود؛ متن سخن‌رانی‌ها و مقالات در «دفتر حافظ‌پژوهی» منتشر می‌شود.

این رویدادها نشان می‌دهند که جایگاه حافظ در جهان به‌عنوان شاعری جهانی و اثرگذار تثبیت شده است و آثار و اشعار او همچنان موضوع پژوهش، ترجمه و بزرگداشت در سطح بین‌المللی هستند.

نهادهای فرهنگی و علمی مرتبط با حافظ

یکی از مهم‌ترین نهادهای حافظ‌پژوهی در ایران، مرکز حافظ‌شناسی است که در سال ۱۳۷۵ ه‍.ش تأسیس شد و فعالیت خود را در محل آرامگاه حافظ آغاز کرد. این مرکز با هدف حمایت از پژوهش‌های حافظ و ارتقای مطالعات ادبی و فرهنگی دربارهٔ او فعالیت می‌کند.

وظایف و فعالیت‌ها

  • فراهم کردن مجموعه‌ای از آثار دربارهٔ حافظ
  • ارزیابی و حمایت از طرح‌های علمی حافظ‌پژوهی
  • چاپ و انتشار نتایج پژوهش‌های علمی
  • برنامه‌ریزی و برگزاری جلسات علمی در سالروز بزرگ‌داشت حافظ
  • برگزاری کلاس‌های آزاد حافظ‌خوانی از سال ۱۳۷۵ ه‍.ش
  • اعطای «نشان درجه یک علمی حافظ‌شناسی» به پژوهشگران برجسته

پژوهشگران دریافت‌کننده نشان درجه یک علمی حافظ‌شناسی (تا سال ۱۴۰۰ ش)

نام پژوهشگر ملیت/توضیح
هانری دوفوشه کور فرانسوی
جیوانی ام. درمه غیرایرانی
سلیم نیساری ایرانی
بهاءالدین خرمشاهی ایرانی
سعید حمیدیان ایرانی
حجابی کرلانگیچ غیرایرانی
تبلیغ کسب‌وکار شما در تمام صفحات داخلی

نمایش تبلیغات شما در تمام صفحات داخلی وبسایت به همراه دریافت لینک فالو برای بهبود سئو سایت تان. برای مشاوره و رزرو روی لینک زیر کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *