انقلاب فرانسه؛ از سقوط سلطنت تا طلوع ناپلئون
انقلاب فرانسه یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین رویدادهای تاریخ جهان است که از سال ۱۷۸۹ تا ۱۷۹۹ کشور فرانسه را دگرگون کرد. این انقلاب، پایان سلطنت مطلقه، سقوط اشرافزادگان و پایهگذاری مفاهیم نوینی مانند آزادی، برابری و جمهوریخواهی را به همراه داشت. در این مقاله، به بررسی دلایل، مراحل و پیامدهای انقلاب فرانسه میپردازیم.
دلایل شکلگیری انقلاب فرانسه
- انقلاب فرانسه حاصل ترکیب مجموعهای از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بود. مهمترین دلایل وقوع آن عبارتاند از:
- بدهیهای سنگین پس از جنگهای قرن ۱۸ و حمایت مالی از انقلاب آمریکا
- ولخرجیهای دربار، بهویژه توسط لویی شانزدهم و همسرش ماری آنتوانت
- بیکاری، گرانی نان و گسترش فقر و قحطی
- نارضایتی روستاییان از نظام فئودالی و نابرابری اجتماعی
- امتیازات ویژه روحانیون و اشرافزادگان
- تمایل عموم مردم به آزادیهای مدنی، جمهوریت و مشارکت در حکومت
- بیکفایتی پادشاه و اخراج سیاستمداران اصلاحطلبی
آغاز ناآرامیها و تشکیل مجمع ملی
در پی فشارهای اقتصادی و نارضایتی گسترده، طبقهی سوم جامعه (عموم مردم) که اکثریت را تشکیل میدادند، مجمع ملی را تشکیل دادند. این گروه سوگند یاد کردند تا زمانی که قانون اساسی عادلانهای تدوین نشود، از هم جدا نشوند. این آغاز جنبشی بود که نظم پیشین را به چالش کشید.
حمله به زندان باستی
در ۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹، مردم پاریس با حمله به زندان باستی، نماد استبداد سلطنت، انقلاب را بهطور رسمی آغاز کردند. این روز به عنوان «روز باستیل» اکنون در فرانسه تعطیلی ملی محسوب میشود.
سرنگونی نظام فئودالی
شورشها به مناطق روستایی هم سرایت کرد. دهقانان خشمگین، املاک اربابان را به آتش کشیدند. مجمع ملی در پاسخ به این اعتراضات، نظام فئودالی را در همان سال لغو کرد.
فرار نافرجام پادشاه
با شدت گرفتن انقلاب، لویی شانزدهم به همراه خانوادهاش تلاش کرد از کشور فرار کند اما در ورِن شناسایی و به پاریس بازگردانده شد. این اقدام اعتماد مردم را بهشدت از بین برد.
تصویب اعلامیه حقوق بشر و شهروندی
در سال ۱۷۸۹، مجمع ملی «اعلامیه حقوق بشر و شهروندی» را منتشر کرد که پایهگذار اصولی چون آزادی بیان، برابری و حاکمیت مردم بود. این اعلامیه بر اساس نظریات متفکرانی چون ژان ژاک روسو شکل گرفت.
راستی، شنیدی بعضی کشورها قانونهایی دارن که باور کردنش سخته؟
شکلگیری حکومت مشروطه
در سال ۱۷۹۱، نخستین قانون اساسی فرانسه تصویب شد که نظام مشروطه را جایگزین سلطنت مطلق کرد. پادشاه همچنان باقی ماند اما قدرتش محدود شد.
سقوط سلطنت و اعدام لویی شانزدهم
در پی ناآرامیهای گسترده و تهدیدهای خارجی، در سال ۱۷۹۲ نظام سلطنتی رسماً لغو شد. لویی شانزدهم در دادگاه به جرم خیانت محاکمه و در ژانویه ۱۷۹۳ با گیوتین اعدام شد. ماری آنتوانت نیز چند ماه بعد اعدام شد.
دوران وحشت
با تسلط گروه رادیکال ژاکوبنها به رهبری روبسپیر، فرانسه وارد مرحلهای خونین شد. هر کسی که مظنون به مخالفت با انقلاب بود، به سرعت محاکمه و اغلب اعدام میشد. در این دوره حدود ۱۷،۰۰۰ نفر کشته شدند. با اعدام روبسپیر در ۱۷۹۴، دوران وحشت پایان یافت.
تشکیل دیرکتوار و ظهور ناپلئون
پس از دوران وحشت، حکومت جدیدی با نام «دیرکتوار» شکل گرفت. اما این حکومت نیز گرفتار فساد، بحران اقتصادی و نارضایتی عمومی شد. در سال ۱۷۹۹، ژنرال ناپلئون بناپارت با کودتایی قدرت را بهدست گرفت و به عنوان «کنسول اول» فرانسه معرفی شد.
پایان انقلاب فرانسه
با به قدرت رسیدن ناپلئون، انقلاب فرانسه به پایان رسید. اما میراث این انقلاب – مفاهیمی چون جمهوریت، آزادیهای فردی و جدایی دین از حکومت – راه را برای تحولات سیاسی در سراسر جهان هموار کرد.
انقلاب فرانسه نقطهی عطفی در تاریخ جهان بود؛ انقلابی که نهتنها ساختار سیاسی و اجتماعی فرانسه را دگرگون کرد، بلکه الهامبخش جنبشهای آزادیخواهانهی بسیاری در سراسر جهان شد. از سقوط سلطنت مطلقه تا برآمدن ناپلئون، این دههی پرآشوب نشان داد که قدرت مردم، اگرچه گاهی با هزینهای سنگین، میتواند آیندهی یک کشور را تغییر دهد. شناخت این دوران نهتنها به درک بهتر تاریخ فرانسه کمک میکند، بلکه ما را با ریشههای بسیاری از تحولات مدرن سیاسی و اجتماعی آشنا میسازد.