در این صفحه از لیان ما، به معرفی زیباترین نام‌های پسرانه ایرانی با حرف «ب» پرداخته‌ایم. اگر به دنبال نامی خاص و اصیل برای پسر خود هستید، اینجا می‌توانید بهترین گزینه‌ها را پیدا کنید
نام پسرانه ایرانی با حرف ب
نام‌های پسرانه ایرانی با حرف «ب» ریشه در فرهنگ، تاریخ و اسطوره‌های کهن ایران دارند. این نام‌ها اغلب معانی عمیقی مانند بزرگی، شجاعت، نیکوکاری و استواری را در بر می‌گیرند. بسیاری از این نام‌ها از طبیعت، صفات پسندیده و شخصیت‌های برجسته الهام گرفته شده‌اند و بار معنایی مثبت و ارزشمندی دارند.
لیست نام های پسرانه ایرانی با حرف ب
| نام | معنی |
|---|---|
| برسام | آتش بزرگ، بالاترین سوگند |
| بردیا | نام دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه |
| بهراد | جوانمرد نیکو، بهترین جوانمرد |
| باراد | غیرتمند و غیور، جوانمرد |
| برنا | شاب، ظریف، خوب، نیک، دلاور، جوان |
| باربد | بزرگی و منزلت، نام نوازنده نامدار دربار خسروپرویز |
| بارمان | شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ |
| بهرام | پیروزمند، نام چند تن از پادشاهان ساسانی |
| باتیس | دژبان غزه در زمان داریوش سوم |
| بزرگمهر | بسیار مهربان، نام وزیر خردمند انوشیروان |
| بهمن | نیک اندیش، راست گفتار، راست کردار |
| بهزاد | نیک نژاد، نیکو تبار |
| بردبار | شکیبا، صبور |
| بهشاد | بهترین شادی، نیکوی شاد |
| بارسین | منسوب به پارس، ایرانی |
| باوند | نام پسر شاپور اسپهبد طبرستان |
| بردان | نام یکی از پادشاهان اشکانی |
| بتیس | نام نگهبانِ شهر غزه از طرف داریوش سوم |
| برزین مهر | ترکیب دو اسم برزین و مهر (آتش و محبت) |
| بهوند | دارنده خوبی و نیکی |
| بهناد | آواز، بانگ و صدای بهتر |
| بهیان | نیکو و تندرست |
| برانوش | از شخصیت‌های شاهنامه |
| بیژن | شجاع، جنگجو، پسر گیو |
| بامداد | صبح، بامداد |
| بهین مهر | بهترین مهربانی و عشق |
| بیدل | دل داده، عاشق، بی‌صبر و قرار |
| بابک | پدر، استوار، امین، پرورنده |
| بزرگ | برجسته، مشهور، بزرگوار، شریف |
| بهمنیار | دوست و یاورِ نیک منش |
| بهروز | سعادتمند، خوشبخت |
| بهبود | پیشرفت تدریجی، حرکت رو به بهتر شدن |
| باستان | قدیمی، دیرینه |
| بهمن داد | نکوداد، آفریده‌ی نیک اندیش |
| بهمن زاد | نکو زاد، زاده‌ی نیک اندیش |
| بهمنش | دارای منش نیک، نیکو کردار |
| بهنام | نیک نام، خوش نام |
| بیدار | آگاه و هوشیار |
| بنیان | اساس، بنیاد، پایه |
| بهسود | خوش آسودن |
| بهداد | در کمال عدل و داد |
| بورمند | نام گیاهی بسیار خوشبو |
| بهرنگ | رنگ خوب، دارای رنگ نیکوتر |
| باگه | نام یکی از سرداران هخامنشی |
| بیورد | نام چند تن از شخصیت‌های شاهنامه |
| برسان | خوشبو |
