بیوگرافی هنرمندان, تاریخ

داریوش بزرگ؛ بنای‌ گذار نظم و قانون در تاریخ

داریوش بزرگ

داریوش بزرگ یا داریوش یکم (پارسی باستان: 𐎭𐎠𐎼𐎹𐎺𐎢𐏁 دارَیَوَهوش؛ یونانی: Δαρεῖος؛ پارسی‌میانه: داراو/دارای؛ ح. ۵۵۰–۴۸۶ پ.م)، چهارمین شاهنشاه هخامنشی از سال ۵۲۲ تا زمان مرگش در ۴۸۶ پیش از میلاد بود. او فرزند ویشتاسپ و داماد کوروش بزرگ از طریق ازدواج با آتوسا بود. در دوره فرمانروایی او، شاهنشاهی هخامنشی به بزرگ‌ترین گستره خود رسید و مناطق وسیعی از غرب آسیا، بخش‌هایی از بالکان (اسکودرا و مقدونیه)، قفقاز، سواحل دریای سیاه، آسیای مرکزی، دره سند و همچنین بخش‌هایی از شمال و شمال‌شرقی آفریقا همچون مصر، شرق لیبی و سواحل سودان را دربر می‌گرفت.

جدول گسترۀ جغرافیایی شاهنشاهی در زمان داریوش

منطقه توضیح کوتاه
غرب آسیا هسته اصلی قلمرو هخامنشی
بالکان و قفقاز شامل مقدونیه و بخش‌هایی از اسکودرا
آسیای مرکزی تا نواحی شرقی قلمرو ایران
شمال آفریقا مصر، شرق لیبی و بخش‌هایی از سودان

پیش از آغاز فرمانروایی او، گئومات با ادعای اینکه بردیا پسر کوروش است، تاج‌وتخت را تصاحب کرد. داریوش پس از سرنگونی او، به پادشاهی رسید و در سراسر قلمرو با شورش‌هایی مواجه شد. در اواخر دوران حکومتش نیز لشکرکشی بزرگی برای فتح یونان و مجازات آتن و ارتریا به‌دلیل حمایت از شورش ایونیان انجام داد. هرچند این لشکرکشی در نبرد ماراتون شکست خورد، اما داریوش توانست بار دیگر تراکیه را مطیع خود کند و مرزهای شاهنشاهی را از طریق فتح مقدونیه، کیکلادها، جزیره ناکسوس و شهر غارت‌شده ارتریا گسترش دهد.

برخی از اقدامات مهم داریوش

  • تقسیم قلمرو و ایجاد ساتراپ‌نشین‌ها
  • تنظیم نظام پولی یک‌دست و ضرب سکه‌های هخامنشی
  • رسمی‌سازی زبان آرامی در کنار پارسی
  • ساخت و توسعه راه‌ها و سامانه‌های دقیق وزن و اندازه‌گیری

او با این اصلاحات، ساختار شاهنشاهی را متمرکزتر کرد و در پروژه‌های ساختمانی گسترده‌ای در شوش، پاسارگاد، تخت‌جمشید، بابل و مصر نقش مهم داشت. سنگ‌نوشته بیستون نیز به دستور او ساخته شد که بعدها به منبعی اساسی برای شناخت پارسی باستان تبدیل شد.

داریوش در سال ۴۸۶ پ.م درگذشت و پس از مومیایی‌شدن، در آرامگاهش در نقش رستم که خود در حال آماده‌سازی آن بود، به خاک سپرده شد. همچنین در کتاب‌های حجی، زکریا و نحمیا در کتاب مقدس عبری از او یاد شده‌است. گفته می‌شود داریوش در دوره‌ای بر بخش‌هایی از سرزمین‌های امروزی اوکراین، رومانی و بلغارستان نیز حکومت می‌کرد.

داریوش یکم

نام

نام «داریوش» در زبان‌های مختلف شکل‌های متفاوتی دارد. در زبان لاتین «دَرَیوس»، در زبان یونانی «داریوس» و در پارسی باستان «دارَیَوَهوش» تلفظ می‌شود. در زبان عیلامی این نام به شکل «داریامائویس»، در اکدی «داریاموس» و در آرامی به صورت «دِرایس» و «دِرایوس» آمده‌است. همچنین احتمال می‌رود که شکل یونانی دیگری از این نام به صورت «داریائوس» نیز وجود داشته باشد. در پارسی باستان، این نام به معنای «استوار نگهدارِ نیکویی» تعبیر می‌شود.

معانی و شکل‌های مختلف نام داریوش

زبان شکل نام
پارسی باستان دارَیَوَهوش
یونانی داریوس / داریائوس
اکدی داریاموس
آرامی دِرایس / دِرایوس

نام کامل داریوش در اصل «داریا وهومنه» (Darya-Vahumanah) بوده که به‌معنای «کسی که پندار نیک را پشتیبانی می‌کند» است. این واژه ریشه‌ای زردشتی دارد و با عبارتی از گاثاها (یسنا ۳۱:۷) هم‌خوانی دارد.

همچنین معادل نام داریوش در فارسی نو، «دارا» است. این نام در مسیر تحول زبانی از Dārāw گرفته شده که خود برگرفته از Dāryāw و در نهایت از واژهٔ پارسی باستان Dārayavau- است. «داراب» نیز نام دو شاه در دودمان اسطوره‌ای کیانیان به‌شمار می‌رود.

نکات مهم درباره ریشه نام داریوش

  • ریشه زردشتی دارد.
  • مرتبط با مفهوم «پندار نیک».
  • در فرهنگ‌های مختلف، شکل‌ها و تلفظ‌های گوناگون دارد.
  • معادل امروزی آن در فارسی «دارا» است.

منابع برای تاریخ‌نگاری زندگانی داریوش بزرگ

چهار منبع اصلی برای تاریخ‌نگاری زندگانی داریوش بزرگ وجود دارد:

  • کتیبه بیستون داریوش (DB)
  • بناهای یادبود و متون پرسپولیس، شوش، بابل و مصر
  • روایت هرودوت، که با جزئیات و پررنگ به شرح زندگی داریوش پرداخته است.
  • گزارش‌های خلاصه نویسندگان کلاسیک و اشاراتی در عهدعتیق.

سال‌شمار پادشاهی داریوش بزرگ

در اینجا سال‌های مهم دوران سلطنت داریوش به ترتیب آورده شده است:

سال توضیحات
۵۲۱ پیش از میلاد مرگ کمبوجیه در راه بازگشت از مصر و آغاز فریبکاری گئومات مغ (بردیای دروغین) برای دستیابی به تخت پادشاهی با معرفی خود به نام بردیا، پسر کوروش.
۵۲۱ پیش از میلاد داریوش با یاری جمعی از نجیب‌زادگان پارسی گئومات مغ را کشت و به پادشاهی رسید.
۵۱۹ پیش از میلاد سرکوب شورش‌های سراسری در بسیاری از ساتراپی‌های ایران.
۵۱۸ پیش از میلاد آغاز بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه.
۵۱۴ پیش از میلاد حمله داریوش به سکاها در ناحیه شمال قفقاز و دریای سیاه.
۴۹۴ پیش از میلاد شورش ایونیان در آسیای صغیر علیه حکومت هخامنشی و آتش‌زدن سارد.
۴۹۴ پیش از میلاد حمله داریوش به یونان و شکست یونانیان در نبرد لاده.
۴۹۰ پیش از میلاد نبرد ماراتن بین ایران و یونان و شکست ارتش هخامنشی. نخستین پیروزی یونان در نبرد خشکی علیه ایران.
۴۸۶ پیش از میلاد داریوش در سن ۶۳ سالگی درگذشت.
۴۸۶ پیش از میلاد پس از مرگ داریوش، فرزندش خشایارشای یکم به سلطنت رسید.

داریوش در کتاب‌های پس از اسلام

یارشاطر در بررسی تاریخ‌نگاری ایرانی‌ها پس از اسلام می‌نویسد که در آثار معتبر ایرانی مانند خدای‌نامه و شاهنامه فردوسی، اشاره‌ای به شاهان ماد و هخامنشی نشده است. به عقیده او، علت این امر به دوران اشکانیان برمی‌گردد، زمانی که داستان‌ها و روایات جدیدی بر اساس قوم اوستایی (کیانی) جایگزین روایت‌های قدیمی‌تر شد. اشکانیان به‌عنوان وارثان این فرهنگ و آیین، روایات خود را بر فرهنگ و تاریخ ماد و هخامنشی ترجیح دادند. این روند موجب شد که در دوره ساسانیان، ایرانیان اطلاعات کمی از تاریخ هخامنشیان داشته باشند و حتی در برخی منابع تاریخی، آثار و روایات دوران هخامنشی مردود شمرده شده باشد.
به همین دلیل، در دوره‌های اسلامی، ایرانیان پیشینیان غیرزرتشتی خود را به‌طور خاص به‌عنوان «اهریمنی» یا «دیوپرست» معرفی کرده‌اند.

بر تخت نشستن داریوش از دید پژوهشگران

نظریهٔ بردیای دروغین

در میان پژوهشگران، روایت «بردیای دروغین» یکی از بحث‌برانگیزترین توضیحات درباره‌ٔ به‌قدرت‌رسیدن داریوش است. گزنفون و کتزیاس هر دو با هرودوت هم‌نظرند که بردیا به فرمان کمبوجیه کشته شد. کتزیاس نام این مغ را «سپنت‌دات» (به‌معنای «دادهٔ مقدسات») ضبط کرده که در زبان امروز معادل «اسفندیار» دانسته می‌شود. گزنفون نیز نوشته است این مغ با تسلطی که بر ذهن کمبوجیه داشت، او را نسبت به برادرش بدبین کرد و پس از مرگ بردیا، خود را به‌جای او پادشاه معرفی کرد.

با این حال، در روایت‌های رسمی داریوش اشاره‌ای به شباهت این مغ با بردیای واقعی دیده نمی‌شود و احتمالاً این بخش از داستان، حاصل اغراق‌های روایت‌گران یونانی است. داریوش در سال ۵۲۲ پیش از میلاد، گئومات—که بعدها به «بردیای دروغین» معروف شد—را از میان برداشت.

خلاصه روایت پژوهشگران درباره بردیای دروغین

منبع / شخصیت نکته اصلی روایت
هرودوت، گزنفون، کتزیاس همگی معتقدند بردیا به فرمان کمبوجیه کشته شد.
کتزیاس نام مغ را سپنت‌دات (اسفندیار) ثبت کرده است.
گزنفون مغ، ذهن کمبوجیه را علیه بردیا تحریک و سپس خود ادعای پادشاهی کرد.
داریوش بدون اشاره به شباهت ظاهری، گئومات را «بردیای دروغین» دانسته و او را در سال ۵۲۲ پ.م کشت.

نکات مهم این نظریه

  • بر اساس منابع یونانی، بردیا پیش از ظهور گئومات کشته شده بود.
  • بسیاری از جزئیات شباهت مغ با بردیا منشأ یونانی دارد و در کتیبه‌های داریوش نیست.
  • داریوش، گئومات را غاصب معرفی و خود را بازگردانندهٔ مشروعیت پادشاهی دانسته است.

هفت هم‌قسم و کشتن مدعی تاج و تخت

هرودوت روایت می‌کند که هفت نفر از اشراف و نجبای پارس—اتانس، آسپاتینس، گوبریاس (گوبریا)، اینتافرنس، مگابیزوس (مگابیز)، هیدارنس و داریوش پسر ویشتاسپ—پس از آنکه دریافتند مردم فریب خورده‌اند، تصمیم به کشتن مغ‌ها گرفتند. کتیبهٔ بیستون نیز این گروه را تأیید می‌کند، اما در نام یکی از افراد با روایت هرودوت اختلاف دارد. داریوش در کتیبهٔ بیستون اسامی این همراهان را چنین ذکر می‌کند: ویندفرنه، اوتانه، گئوبروه، ویدرنه، بگابوخشه (بغابوخش)، آردومانیش (اردومنیش) و البته خود داریوش که در آن زمان والی پارس بوده است. از آنجا که روایت کتیبه بر اساس گزارش خود داریوش است، معمولاً آن را معتبرتر می‌دانند.

در سال ۵۲۱ پیش از میلاد، داریوش بزرگ با کمک گروهی از نجیب‌زادگان پارسی، گئومات را کشت و رسماً به پادشاهی رسید.

مقایسه اسامی همراهان داریوش در دو منبع

منبع اسامی ثبت‌شده
هرودوت اتانس، آسپاتینس، گوبریاس، اینتافرنس، مگابیزوس، هیدارنس، داریوش
کتیبه بیستون ویندفرنه، اوتانه، گئوبروه، ویدرنه، بگابوخشه، آردومانیش، داریوش

نظریهٔ قتل بردیای واقعی به‌دست داریوش

گروهی از پژوهشگران مدرن، از جمله آلبرت اومستد آشورشناس آمریکایی، بر این باورند که مردی که علیه کمبوجیه قیام کرد، بردیای واقعی و وارث حقیقی سلطنت بود. در این نظریه ادعا می‌شود که داریوش او را کشت، سپس نام او را «گئومات» گذاشت و داستان «بردیای دروغین» را ساخت تا قدرت‌گیری خود را مشروع جلوه دهد.

اومستد می‌نویسد که داریوش پس از رسیدن به پادشاهی، در کتیبهٔ بیستون موضوع را چنان گزارش کرد که گویی خود وارث قانونی تاج‌وتخت بوده است. هرودوت، کتزیاس و بسیاری از نویسندگان یونانی این روایت را پذیرفتند؛ با این حال نشانه‌هایی وجود دارد که این ماجرا ممکن است با واقعیت تاریخی فاصله داشته باشد. یکی از شواهدی که مطرح می‌شود، ازدواج داریوش با پارمیس—دختر بردیا—پس از به‌قدرت‌رسیدن اوست که می‌توانست برای تقویت جایگاه و کسب مشروعیت سیاسی انجام شده باشد.

نکات کلیدی در این نظریه

  • بسیاری از پژوهشگران مدرن نظریه «بردیای دروغین» را ساختگی می‌دانند.
  • اومستد معتقد است بردیا وارث واقعی تاج‌وتخت بوده است.
  • گزارش بیستون ممکن است روایت رسمی و هدفمند داریوش باشد.
  • ازدواج داریوش با پارمیس احتمالاً برای کسب مشروعیت سیاسی انجام شد.

شورش در استان‌ها

پس از آغاز پادشاهی داریوش، بیشتر استان‌ها دست به شورش زدند. داریوش و یارانش طی ۱۹ نبرد توانستند ۹ پادشاه شورشی را سرکوب کنند. اولین طغیان در عیلام رخ داد. در ماد، فردی که خود را از اخلاف هووخشتره می‌دانست، ادعای سلطنت داشت. در پارس نیز شخصی دیگر با معرفی خود به‌عنوان بردیا، پسر کوروش، سر به اعتراض برداشت.

یکی از مهم‌ترین عواملی که موجب موفقیت داریوش در کنترل این شورش‌ها شد، این بود که:

  • شورشیان به‌طور هم‌زمان قیام نمی‌کردند.
  • میان آن‌ها هدف مشترک یا اتحاد وجود نداشت.

طغیان بابل هم نگرانی چندانی برای داریوش ایجاد نکرد. اغتشاش‌هایی که در ارمنستان، ماد، کردستان، رخج و مرو رخ داد، با شدت و خشونت سرکوب شد. از نگاه داریوش، اعمال خشونت ابزاری بود برای جلوگیری از گسترش و تکرار چنین رخدادهایی.

نمونه‌ای از گزارش‌های کتیبه بیستون

در بند شانزدهم کتیبه بیستون درباره شورش پارت (خراسان) و گرگان آمده است که سپاهیان پارسی به فرمان داریوش به یاری ویشتاسپ رفتند و در نبردی در منطقه «ویش پااوزت» شورشیان شکست خوردند و دوباره فرمانبردار شاه شدند.

 عوامل تشدید و مهار شورش‌ها در زمان داریوش

منبع اسامی ثبت‌شده
هرودوت اتانس، آسپاتینس، گوبریاس، اینتافرنس، مگابیزوس، هیدارنس، داریوش
کتیبه بیستون ویندفرنه، اوتانه، گئوبروه، ویدرنه، بگابوخشه، آردومانیش، داریوش

ساتراپ‌هایی که کوروش پس از فتح سرزمین‌ها منصوب کرده بود، در این دوره استقلال‌طلب شده بودند و سپاه و تجهیزات در اختیار داشتند. مرگ کمبوجیه و کشته‌شدن فردی که مردم او را پسر کوروش می‌پنداشتند، نارضایتی مردم را بیشتر کرد و زمینه شورش را فراهم آورد. داریوش با هوشمندی و نیز با ازدواج با دختر کوروش و اعضای خاندان‌های بزرگ پارسی و مادی توانست وفاداری نجبا را به‌دست آورد.

گزارش‌های بابلی کتیبه بیستون نشان می‌دهد که داریوش با رهبران شورش برخوردی بسیار سخت داشت؛ برای نمونه، پس از دستگیری فرورتیش دوم، بینی، گوش و زبان او را برید و سپس او را به صلیب کشید. درباره سیترانتخما نیز آمده که داریوش علاوه بر بریدن بینی و گوش او، چشمانش را نیز از حدقه خارج کرده است.

تشکیلات داریوش بزرگ

بازگرداندن امنیت به نواحی شورش‌زده، نیازمند ایجاد یک ساختار اداری منظم بود که داریوش با تدبیر خود این کار را به‌خوبی انجام داد. این سیستم اداری نه تنها در دوران داریوش، بلکه در امپراتوری‌های پس از او، از جمله امپراتوری سلوکی، ساسانیان و حتی اعراب، با تغییرات اندک ادامه یافت. داریوش به شدت مراقب بود که مأموران دولتی به مردم تعدی نکنند و برای همین همواره در مناطق مختلف کشور سفر می‌کرد و از نزدیک به امور رسیدگی می‌کرد. نجبای پارسی و مادی که از این نظارت سختگیرانه ناراضی بودند، او را دوره‌گرد می‌نامیدند، اما مورخان این اصطلاح را یکی از بهترین تمجیدها برای داریوش می‌دانند.

نظام اداری در دوران داریوش

در دوران داریوش، یک سیستم منظم اداری شکل گرفت که موجب تمرکز امور و دولت‌داری کارآمد شد. این سیستم به‌ویژه از نظام اداری مصر الهام گرفته بود؛ جایی که داریوش در دوران جوانی و اقامت سه‌ساله‌اش در آنجا با شیوه‌های آن آشنا شده بود.

از آنجا که نجبا و اعیان پارسی و مادی معمولاً روحیه‌ای نظامی داشتند و تمایلی به پذیرش مسئولیت‌های دبیری نداشتند، این امور به دست اقوام تابع سپرده شد. اقوام ایلامی که در این زمینه تجربه داشتند، به انجام وظایف اداری و دیوانی پرداختند و زبان ایلامی به‌عنوان زبان رسمی و اداری در دوران هخامنشیان شناخته شد.

اقدامات مهم داریوش در ۳۶ سال پادشاهی

در طول ۳۶ سال پادشاهی داریوش، اقدامات قابل‌توجهی در زمینه‌های مختلف انجام گرفت. در ادامه، به برخی از مهم‌ترین این اقدامات اشاره شده است:

اقدام توضیح
ایجاد نظام اداری منظم تأسیس سیستمی که توانایی تمرکز امور را فراهم کرد و باعث کارآمدی دستگاه حکومتی شد.
نگهداری امنیت در کشور کنترل و سرکوب شورش‌ها و برقراری امنیت در نواحی مختلف کشور.
دوری از فساد دولتی نظارت سختگیرانه بر عملکرد مأموران دولتی و جلوگیری از هرگونه تعدی به مردم.
الهام از تجربه مصر استفاده از تجربیات دوران اقامت در مصر برای ایجاد نظام اداری منظم و متمرکز.
نقش ایلامی‌ها در دستگاه اداری سپردن مسئولیت‌های دبیری به اقوام تابع، به‌ویژه ایلامی‌ها که در این امور تجربه داشتند.
استفاده از زبان ایلامی در دیوانی انتخاب زبان ایلامی به‌عنوان زبان اداری و دیوانی در قلمرو هخامنشیان.

نکات کلیدی درباره تشکیلات داریوش

  • داریوش در ایجاد نظام اداری هخامنشیان از تجربیات مختلف استفاده کرد، از جمله تجربیاتش در مصر.
  • نجبا و اعیان پارسی و مادی تمایلی به پذیرفتن مسئولیت‌های دبیری نداشتند، بنابراین این امور به اقوام تابع سپرده شد.
  • زبان ایلامی به‌عنوان زبان دیوانی در دوره داریوش انتخاب شد.
  • این سیستم اداری بعد از داریوش نیز به امپراتوری‌های دیگر منتقل شد.

تقسیم قلمرو شاهنشاهی به چندین شهربانی

داریوش برای مدیریت بهتر سرزمین‌های شاهنشاهی هخامنشی، کشور را به چندین بخش تقسیم کرد و برای هر بخش شهربانی (که در پارسی هخامنشی به آن “خِشَتَرَپاون” و در یونانی “ساتراپ” گفته می‌شود) منصوب کرد. تعداد بخش‌ها طبق منابع مختلف، بین بیست تا بیست و شش ذکر شده، اما در کتیبه نقش رستم تعداد این ولایات به سی ولایت می‌رسد.

برای جلوگیری از تمرکز تمام قدرت در دست یک نفر، داریوش دو نفر را برای هر بخش تعیین کرد: یکی به عنوان فرمانده قشون محلی و دیگری به عنوان سردبیر که مسئول اداره امور کشوری بود. سردبیر در واقع نقش بازرس مرکزی را ایفا می‌کرد و هدف از ایجاد این مقام، نظارت بر اجرای صحیح دستورات شاه در هر ولایت بود.

نظارت و کنترل بر شهربان‌ها

اگرچه شهربان‌ها در قلمرو خود مانند پادشاهان دست‌نشانده عمل می‌کردند و قدرت و شکوه فراوانی داشتند، اما در واقع تمام امور آن‌ها تحت نظارت شدید شاه و چشم و گوش دولت بود. این نظارت دقیق مانع از آن می‌شد که شهربان‌ها احساس استقلال کنند یا بخواهند از دستورهای شاه سرپیچی نمایند. همچنین، این سیستم نظارتی باعث می‌شد که:

دهقانان از بهره‌کشی‌های احتمالی شهربان‌ها در امان بمانند.

شهربان‌ها نتوانند با جمع‌آوری باج و مالیات‌های بی‌جا خزانه خود را تقویت کنند و به فکر توسعه قدرت شخصی بیفتند.

تقسیمات اداری و نظارت در سیستم داریوش

بخش توضیحات
شهربان مقام حکومتی در هر منطقه که مسئولیت فرماندهی و اداره امور داخلی و خارجی را بر عهده داشت.
تعداد ولایات بین ۲۰ تا ۲۶ بخش، که در کتیبهٔ نقش رستم به ۳۰ ولایت می‌رسد.
فرمانده قشون محلی مسئول حفظ امنیت و نظم در منطقه، یکی از دو مأمور منصوب از مرکز.
سردبیر مسئول اداره امور کشوری و نظارت بر اجرای دستورات شاه در استان‌ها.
چشم و گوش دولت بازرس مرکزی که نظارت دقیق بر اعمال شهربان‌ها و اجرای احکام داشت.

نکات کلیدی درباره تقسیمات اداری داریوش

  • داریوش با تقسیم سرزمین به ولایت‌های متعدد، نظارت دقیق‌تری بر امور کشور داشت.
  • شهربان‌ها در قلمرو خود قدرت زیادی داشتند، اما همواره تحت نظارت شاه بودند.
  • وجود مقام سردبیر و بازرس مرکزی به کاهش فساد و سوءاستفاده کمک می‌کرد.
  • این سیستم به طور غیرمستقیم از دهقانان محافظت می‌کرد و مانع از فساد شهربان‌ها می‌شد.

اقدامات داریوش در زمینه‌های مختلف

ایجاد راه شاهی

یکی از بزرگ‌ترین اقدامات داریوش در زمینه زیرساخت‌ها، ایجاد راه شاهی بود که پایتخت‌های مختلف امپراتوری هخامنشیان را به یکدیگر متصل می‌کرد. این راه‌ها نه تنها موجب تسهیل ارتباطات و تجارت شد، بلکه قدرت نظامی و اداری شاهنشاهی را نیز تقویت کرد. از جمله مهم‌ترین راه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

راه سارد به شوش: این راه پایتخت سابق لیدی (سارد) را به پایتخت هخامنشیان، شوش، متصل می‌کرد.

راه بابل به مصر: این مسیر همچنین بابل را به مصر متصل می‌ساخت.

این راه‌ها به ارتباط بهتر میان ولایات شاهنشاهی و تسهیل حرکت نیروهای نظامی کمک شایانی کرد.

ایجاد سپاه جاویدان

یکی دیگر از اقدامات مهم داریوش در زمینه نظامی، تشکیل لشکر جاویدان بود. این لشکر که از ده هزار نفر تشکیل می‌شد، همواره تعداد خود را ثابت نگه می‌داشت. ویژگی مهم سپاه جاویدان این بود که هیچ‌گاه از تعداد آن‌ها کاسته نمی‌شد و همیشه جاهای خالی به سرعت پر می‌شد. این ویژگی باعث می‌شد که سپاه دائماً آماده و در بهترین حالت ممکن باشد. سپاه جاویدان نقش مهمی در حفظ امنیت و قدرت شاهنشاهی هخامنشیان ایفا کرد.

تنظیم مالیات‌ها

داریوش به منظور تأمین منابع مالی برای حکومتی که در حال گسترش بود، اقدام به تنظیم مالیات‌ها در تمامی ایالات تحت فرمان خود کرد. او با دقت مالیات‌ها را تعیین کرد و حتی خود از مردم نظر خواست تا مطمئن شود که مالیات‌ها برای آن‌ها سنگین نیست. طبق گفته مورخان یونانی، داریوش در ابتدا برای هر ایالت مالیات نقدی و جنسی مشخص کرده بود. پس از آنکه مطمئن شد مردم توانایی پرداخت این مالیات‌ها را دارند، او تصمیم گرفت که مالیات‌ها را کاهش دهد تا فشار بیشتری به مردم وارد نشود.

اما در سال‌های آخر سلطنت داریوش، در مصر به‌واسطه مالیات‌های سنگین، شورش‌هایی از سوی زارعین به وقوع پیوست.

 اقدامات برجسته داریوش

اقدام توضیحات
ایجاد راه شاهی ایجاد مسیرهای ارتباطی بین پایتخت‌های هخامنشیان و مناطق مختلف امپراتوری، از جمله راه سارد به شوش و بابل به مصر.
ایجاد سپاه جاویدان تشکیل لشکری دائمی به تعداد ۱۰ هزار نفر که همیشه آماده خدمت بودند و از کاهش تعداد آنها جلوگیری می‌شد.
تنظیم مالیات‌ها تعیین مالیات‌های عادلانه برای هر ایالت و کاهش آن‌ها بعد از بررسی وضعیت مالی مردم، به منظور جلوگیری از فشار مالی بر مردم.

نکات کلیدی درباره اقدامات داریوش

  • راه شاهی موجب تسهیل ارتباطات و رشد اقتصادی در سراسر شاهنشاهی هخامنشیان شد.
  • سپاه جاویدان به داریوش این امکان را می‌داد که نیروی نظامی ثابت و همیشه آماده‌ای داشته باشد.
  • نظام مالیاتی داریوش به طور عمده به نفع مردم بود، اگرچه در آخرین سال‌های سلطنت او، افزایش مالیات‌ها در مصر منجر به شورش شد.

ارتباط دادن دریای مدیترانه و دریای سرخ

داریوش زمانی که در هند حضور داشت، متوجه شد تجارت میان مصر، شامات و هند از راه خشکی بسیار دشوار و پرهزینه است. به همین دلیل دستور داد کانالی که نخستین‌بار در سال ۶۰۹ پیش از میلاد ایجاد شده بود و بعدها بسته شده بود، دوباره پاکسازی شود تا امکان رفت‌وآمد کشتی‌ها فراهم گردد. به‌نظر می‌رسد داریوش در مسیر حرکت خود به مصر، این آبراه نیمه‌تمام را دیده و از مردم درباره آن پرس‌وجو کرده بود؛ موضوعی که در چند سنگ‌نوشته هیروگلیف باقی‌مانده از آن دوره نیز تأیید شده است.

سه سنگ‌نوشته از داریوش در مسیر کانال سوئز کشف شده که مهم‌ترین آنها شامل ۱۲ سطر بوده و در آن از اهورامزدا، معرفی داریوش و دستور ساخت ترعه سوئز یاد شده است.

کاوش‌های دریایی اسکولاکس

داریوش برای یافتن راه‌های آبی و پیوند دادن شرق و غرب شاهنشاهی، مأموریتی مهم به اسکولاکس کاریایی سپرد. او همراه چند کشتی جنگی، از گنداره آغاز کرد، مسیر رود کابل و سپس رود سند را پیمود و خود را به اقیانوس هند رساند. اسکولاکس سپس:

  • کرانه‌های خلیج فارس را تا بندر کاریایی بررسی کرد.
  • شبه‌جزیره عربستان را دور زد.
  • پس از ۳۰ ماه به سوئز رسید و گزارش کامل خود را به داریوش ارائه داد.

علت و مراحل ساخت دوباره آبراهه

داریوش پس از بررسی‌ها دریافت که برای اتصال کامل نیل به دریای سرخ باید ۸۴ کیلومتر دیگر حفر شود. پادشاهان پیشین مصر از جمله فرعون نِخو تلاش کرده بودند این راه آبی را کامل کنند اما به دلیل سختی مسیر، نبود آب در بیابان و وجود کوه‌های سنگی، کار نیمه‌تمام مانده بود و هزاران نفر نیز جان باخته بودند.

اقدامات داریوش برای تکمیل پروژه

  • حفر بخش‌های باقی‌مانده مسیر
  • ایجاد چاه‌های فراوان برای تأمین آب مورد نیاز کارگران
  • استفاده از مهندسان ایرانی ماهر در ساخت کاریز، آبراهه و سد
  • ثبت پروژه در قالب چهار سنگ‌نوشته (سه عدد باقی مانده)
  • پس از ده سال کار مداوم، داریوش در سال ۴۹۷ پیش از میلاد از شوش به مصر رفت و نخستین آبراهه سوئز را افتتاح کرد.

ویژگی‌های آبراههٔ داریوش

این آبراهه برخلاف شکل امروزی، از دریای مدیترانه آغاز نمی‌شد بلکه:

► از کنار رود نیل و بوباستیس (شمال قاهره امروزی) شروع می‌شد،
► از دریاچه تلخ عبور می‌کرد،
► و در نهایت به سوئز و دریای سرخ می‌رسید.

 مهم‌ترین اقدامات داریوش در پروژه آبراهه

اقدام توضیح
پاکسازی و بازسازی کانال قدیمی آماده‌سازی مسیر بسته‌شده که مربوط به قرن‌ها پیش بود
تکمیل ۸۴ کیلومتر حفر جدید رفع بخش نیمه‌تمامی که پادشاهان مصری نتوانسته بودند تکمیل کنند
ایجاد چاه‌های متعدد تأمین آب آشامیدنی کارگران در مسیر خشک
مأموریت دادن به اسکولاکس کشف مسیرهای آبی و شناسایی راه‌های دریایی شاهنشاهی
ثبت پروژه با سنگ‌نوشته‌ها جاودانه کردن این اقدام بزرگ در چهار سنگ‌نبشته

نتایج مهم این پروژه بزرگ

  • ارتباط آبی شرق و غرب شاهنشاهی برقرار شد.
  • تجارت جهانی گسترده‌ای ایجاد شد که کالاها از هند، ایران، مصر و شامات را به هم پیوند می‌داد.
  • ۲۴ تا ۳۲ کشتی پر از باج مصری به ایران ارسال شد.
  • جابه‌جایی نیروهای نظامی سریع‌تر و کارآمدتر شد.
  • فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف از طریق این راه آبی با هم آشنا شدند.
  • مردم اروپا برای نخستین‌بار با هندیان آشنا شدند.
  • یکسان کردن واحد پول و واحد اندازه‌گیری در زمان داریوش
  • با توجه به ارتباط اقتصادی مستمر میان ولایات شاهنشاهی هخامنشی، ضروری بود که یک دستگاه واحد پول و نظام اوزان و مقادیر مشترک در سراسر کشور برقرار شود.

واحد پول

سکه دریک: نخستین سکه ایران در زمان داریوش ضرب شد.

پیش از آن، لیدیه نخستین کشوری بود که سکه ضرب کرد.

این سکه‌ها در سراسر شاهنشاهی رواج یافت و نقش مهمی در تسهیل تجارت داخلی و خارجی ایفا کردند.

واحدهای وزن

پارس‌ها به اوزان ایلامی‌ها اسامی پارسی دادند و واحدهای تازه‌ای به آنها افزودند. سپس داریوش آنها را به معیارهای هخامنشی تبدیل کرد.

واحد وزن معادل توضیح
کرشه ۸٫۳۳ گرم واحد پایه، برابر با ۱۰ شِکِل بابلی
مینه / پوند ۳۰٫۱ کیلوگرم ۶۰ مینه برابر با یک تالان بزرگ
تالان ۳۰٫۱ کیلوگرم × ۶۰ مینه بزرگ‌ترین واحد وزن

بازسازی نیایشگاه‌ها توسط داریوش

داریوش بزرگ در کتیبه بیستون به بازسازی نیایشگاه‌هایی که توسط گئومات مغ ویران شده بودند اشاره می‌کند. او نه تنها در ایران بلکه در مصر نیز به بازسازی معابد پرداخت و با احترام به باورهای مردم، محبوبیت خود را در میان آنان افزایش داد.

  1. برای دلجویی از مصری‌ها که در زمان کمبوجیه معابدشان ویران شده بود، داریوش به معابد آنان رفت و ادای احترام کرد.
  2. او نیایشگاه تازه‌ای برای آمون ساخت، که خرابه‌های آن امروزه نیز نشان‌دهنده‌ی عظمت اقدامات اوست.
  3. کاهن بزرگ مصر که به شوش تبعید شده بود، توسط داریوش به مصر بازگردانده شد و با احترام کامل مورد تقدیر قرار گرفت.
  4. این اقدامات داریوش باعث شد که مصری‌ها او را یکی از بزرگ‌ترین قانون‌گذاران و حامیان دین خود بدانند و رضایت آن‌ها نسبت به حکومتش جلب شود.

تدوین قانون مصر توسط داریوش

داریوش بزرگ نه تنها در ساماندهی شاهنشاهی ایران فعال بود، بلکه در قوانین و نظام حقوقی مصر نیز نقش مؤثری داشت.

دیودوروس نام او را به‌عنوان ششمین قانون‌گذار مصر ذکر می‌کند. دلیل این اقدام، خشم داریوش از بی‌قانونی کمبوجیه و احترام به مقدسات مصر بوده است. داریوش خواست تا زندگی مردم با فضیلت و احترام به خدایان همراه باشد.

پاپیروس شماره ۲۱۵ کتابخانه ملی پاریس این موضوع را تأیید می‌کند. در این سند آمده که داریوش در سال ۵۱۸ پ.م فرمان داد تا خردمندان، سپاهیان، مردان مذهبی و دبیران گرد هم آیند و تمام قوانین مصری که تا سلطنت آماسیس (سال ۵۲۶ پ.م) جاری بوده، به نگارش درآورند.

این اقدام داریوش، نه تنها نظم و عدالت در مصر را برقرار کرد، بلکه باعث شد که مصری‌ها داریوش را قانون‌گذار و حامی مقدسات خود بدانند.

داریوش بزرگ در کتاب مقدس و سیاست دینی

داریوش در کتاب مقدس

داریوش بزرگ در بازسازی معابد یهودیان که پیش‌تر توسط بخت‌النصر ویران شده بودند، نقش داشت و به آن‌ها یاری رساند. نام او در عهد عتیق در ۲۵ آیه ذکر شده است. این متون درباره ثبات و تزلزل‌ناپذیری قوانین ماد و پارس، به ویژه در کتاب‌های دانیال و استر، سخن گفته‌اند. با وجود بحث‌ها درباره صحت و قدمت این کتاب‌ها، این اشاره‌ها نشان‌دهنده اهمیت قوانین داریوش در حفظ وحدت امپراتوری و تسهیل حکومت است. حتی افلاطون نیز بر نقش قوانین داریوش در اداره کشور و حفظ نظم تأکید کرده است.

حمایت از اخترشناسی در بابل

داریوش علاوه بر حکومت و تجارت، حامی علم و دانش بود، به ویژه در بابل که سنتی دو هزار ساله در نجوم و ریاضیات داشت. او دانشمندان بابلی را در دربار خود گرد آورد تا تقویم و محاسبه سال نوی ایرانیان را اصلاح کنند، که این سال نو از جشن باستانی بابلی نیسان برگرفته شده بود. برخی از این دانشمندان، مانند کیدینو، تا سال ۳۷۵ ق. م نیز در دربار حضور داشتند و محاسبات آنان با دقت بسیار بالا انجام می‌شد.

سیاست دینی داریوش

داریوش همه ادیان را به یک چشم می‌دید و از تعصب دینی پرهیز می‌کرد. او دستور داد که هر ملت یا جامعه مذهبی، قوانین دینی و اخلاقی خود را تدوین کند و مطابق آن عمل نماید. این سیاست باعث شد هر جامعه رسمی شناخته‌شده، قوانین خاص خود را داشته باشد و نظم اجتماعی و مذهبی در سراسر شاهنشاهی حفظ شود.

لشکرکشی‌های داریوش بزرگ

چکیده نبردهای داریوش بزرگ

علاقهٔ داریوش به نظم و انضباط اداری و تأمین امنیت در سراسر قلمرو خود، او را بر آن داشت که برای توسعهٔ روابط اقتصادی و تسریع در نقل و انتقال‌های احتمالی نظامی، از راه‌های دریایی علاوه بر مسیرهای زمینی نیز استفاده کند. این اندیشه سرانجام وی را با اقوام یونانی در مدیترانه درگیر کرد.

ضمیمه کردن سند و پنجاب

در سال ۵۱۲ پیش از میلاد، داریوش پس از برقرار کردن امنیت در ایالات تابعه، چند ولایت دیگر را نیز به ایران ضمیمه کرد که از آن جمله پنجاب و سند هستند، هر دو در هند واقع شده‌اند. نام هند در کتیبهٔ بیستون ذکر نشده است، اما حضور آن در کتیبهٔ پرسپولیس نشان می‌دهد که این ولایات پس از پایان جنگ‌های دفع شورش‌ها به قلمرو داریوش افزوده شده‌اند. این مناطق تصرف‌شده بعدها به نام ساتراپ‌نشین هیندوش شناخته شدند و سالانه حدود ۳۶۰ تالنت خاک طلا به خزانهٔ ایران سرازیر می‌کردند.

داریوش مأموریتی به اسکولاکس، دریانورد کاریایی اهل کاریاندا، داد تا مسیر رود سند را تا دهانهٔ آن بررسی کرده و سپس به سوی غرب به دریای سرخ برود. اسکولاکس و همراهانش سفر خود را از کاسپاتوروس، احتمالاً نزدیک آتوک جدید (۳۳ درجه شمالی و ۷۲ درجه شرقی)، آغاز کردند. این سفر اکتشافی غیرمعمول دو سال و نیم طول کشید که علت آن احتمالاً بادهای موسمی مخالف بوده است.

لشکرکشی به سرزمین سکاها

اقدام داریوش به لشکرکشی به سرزمین سکاها در اروپا، در این سال‌های توسعه و آرامش، تا حدی عجیب به نظر می‌آید. چندین نظریه مختلف دربارهٔ هدف و محرک این لشکرکشی وجود دارد. یکی از این نظریه‌ها این است که داریوش قصد داشت سکاها را به خاطر حملات مخربی که پیش‌تر به ایران کرده بودند، تنبیه کند و آنان را برای همیشه از هرگونه حمله به مرزهای ایران منصرف سازد. این احتمال از قول هرودوت نیز مطرح شده است.

در سرزمین سکاها، داریوش به جای مقاومت جدی از سوی این طوایف، با عقب‌نشینی آنان روبرو شد. سپاه ایران در دشت‌های وسیع و بی‌پایان به مدت دو ماه به دنبال دشمن می‌گشت، اما نتیجهٔ مطلوب بلافاصله حاصل نشد. این لشکرکشی اگرچه خسارت‌هایی به همراه داشت، اما در بلندمدت هدف‌های خود را محقق کرد؛ چرا که سکاها مدت‌ها از هرگونه تجاوز به مرزهای ایران اجتناب کردند و همچنین مراکز تجاری گندم و چوب یونان تحت نظارت ایران قرار گرفت.

داریوش در سال ۵۱۴ پیش از میلاد برای سرکوب سکاها در جنوب روسیهٔ کنونی لشکرکشی کرد. «آریارمنه»، ساتراپ کاپادوکیه، به دستور داریوش تا شبه‌جزیره کریمه در اوکراین پیش رفت و در این نواحی با سکاها درگیر شد. حتی برادر شاه سکاها توسط وی اسیر شد. پیش از داریوش، کوروش بزرگ و کمبوجیه بخش‌های گسترده‌ای از آسیا و آفریقا را به ایران افزوده بودند، و داریوش در صورت پیروزی می‌توانست نخستین فرمانروای سه قارهٔ آسیا، آفریقا و اروپا باشد.

لشکرکشی داریوش علیه سکاها انگیزه‌های مختلفی داشت: علاوه بر رسمیت یافتن قدرت سیاسی و نظامی ایرانیان در بالکان، این لشکرکشی شامل گرفتن بخش‌هایی از یونان شمالی، جلوگیری از تهدیدات سکاها در مرزهای شمالی و شرقی ایران، و کاوش در سرزمین‌های ناشناخته نیز بود.

داریوش از شوش به‌سوی آسیای صغیر حرکت کرد و تا تنگه بسفر پیش رفت. «ماندروکلِس»، به دستور داریوش، پلی از کشتی بر روی بسفور ساخت. داریوش از کار وی سپاسگزاری کرد و به او پیشکش‌های گرانبهایی اهدا نمود. همچنین، او دستور داد تا دو سنگ مرمر سفید بر کرانهٔ اروپایی بسفور نصب کنند، یکی با نوشته‌های پارسی باستان، ایلامی و بابلی و دیگری به یونانی.

داریوش به ایونیایی‌ها دستور داد که با ناوگان‌های خود تا مصب رود دانوب پیش روند و در آن‌جا پلی بر روی رودخانه بسازند و خود با نیروی زمینی به آن‌سوی رودخانه بروند. سپاه داریوش در تراکیه با مقاومت چندانی مواجه نشد، اما در بلغارستان کنونی «گت‌ها» در برابر سپاه ایران ایستادگی کردند که در نهایت این پایداری درهم شکسته شد.

سکاها از تاکتیک جنگی زمین سوخته استفاده کردند؛ آن‌ها از نبرد دوری می‌کردند، چراگاه‌ها را نابود می‌کردند و به شیوهٔ جنگ و گریز خساراتی به سپاه ایران وارد می‌آوردند. با این حال، داریوش توانست به سرزمین‌های مختلفی در «بیسارابیا» نفوذ کند، اما در «دنیستر» سفر خود را متوقف کرد.

هیستیایوس، فرمانده ایونیایی‌ها، پیش از بازگشت داریوش قصد داشت پل روی رود دانوب را برچینند. با این حال، داریوش به موقع بازگشت و گزارش‌هایی از پیروزی‌های خود در این سفر ارائه داد. پس از رسیدن به بیزانس، داریوش فرماندهی سپاه را به «مگابیز» سپرد تا بر بخش‌های دیگر تراکیه چیره شود و به سمت غرب پیشروی کند. مگابیز توانست بخش‌های وسیعی از جنوب اروپا را تحت فرمان ایران درآورد.

این لشکرکشی نه تنها نشان‌دهندهٔ قدرت نظامی و سیاسی ایران در آن زمان بود، بلکه به داریوش امکان می‌داد تا نخستین فرمانروای سه قاره گردد. در این مسیر، مدیریت و کاردانی او سبب شد که سکاها تا پایان دوران هخامنشیان از مرزهای ایران دور بمانند و هیچ‌گاه تهدید جدی برای این امپراتوری به حساب نیایند. بنابراین، لشکرکشی به سکاها را می‌توان یکی از بزرگ‌ترین و شکوهمندترین اقدام‌های نظامی تاریخ باستان به حساب آورد.

جنگ با یونان

یونانی‌ها با وجود مواجهه با خطر اجتناب‌ناپذیر، هنوز از تفرقه به اتحاد نمی‌گراییدند. در حقیقت، رقابت دیرینه‌ای میان آتن و اسپارت وجود داشت. در این ایام، آتن برخلاف اسپارت، نسبت به ایران اظهار انقیاد یا وفاداری کرده بود. با این حال، هنگامی که شورش‌هایی در شهرهای یونانی‌نشین، به ویژه پیرامون دریای اژه، مرمر و قبرس آغاز شد، اسپارت‌ها حاضر به حمایت از شورشگران نشدند و این آتنی‌ها بودند که به شورشیان کمک کردند.

در سال ۴۹۶ پ.م، شورشیان به همراه آتنی‌ها شهر سارد (پایتخت سابق لیدیه) را آتش زدند، اما تسخیر ارگ ممکن نشد و هنگام رسیدن نیروهای کمکی، شورشیان از سارد عقب‌نشینی کردند. پس از این واقعه، ارتش هخامنشی به فرماندهی ارته‌بان (اردوان) با همراهی فنیقی‌ها و یونانیان متحدشان به قبرس حمله کرده و همهٔ شهرهای آن را در مدت پنج ماه فتح کردند. آخرین شهر سولوی بیشترین ایستادگی را نشان داد و با تخریب دیوارهای باروی آن، فتح شد.

پس از فتح قبرس، آرتافرن والی سارد ارتش هخامنشی را به دو بخش تقسیم کرد:

گروه فرمانده ماموریت
گروه اول داور فتح بخشی از هلسپونت و حرکت به سمت کاریا
گروه دوم همای فتح نواحی موسیا و مناطق پروپونت

همای در تروآ بیمار شد و درگذشت. پس از مرگ او، آرتافرن به هوتن مأموریت داد که شهرهای باقی‌مانده در ایونیه را بگشاید و او کلازومنای و کومه را فتح کرد. در سال ۴۹۴ پ.م، آخرین شورشیان که در میلتوس مقاومت می‌کردند، در جنگ لاده از پارسیان شکست خوردند و مقر اصلی شورشیان به سادگی گشوده شد.

یک سال پس از پایان شورش ایونیه، سردار جوانی به نام مردونیه از هلسپونت گذشته و شورش‌های نواحی بین تراکیه تا تسالی را سرکوب کرد. او تا زمان خشایارشا والی این نواحی بود. آرتافرن نیز همین سیاست را در نواحی اژه پیش گرفت و تا سال ۴۹۰ پ.م، ساموس، اوبه، کریستوس و کل جزایر کوکلاد مستعمره هخامنشیان شد.

در سال ۴۹۰ پ.م، داریوش پیک‌هایی به دولت‌شهرهای یونانی فرستاد و ایشان را به اطاعت فراخواند. نتیجه آن شد که بیشتر شهرهای یونانی و تمام جزیره‌های اژه برای شاه آب و خاک فرستادند و اظهار فرمانبرداری کردند.

در سال ۴۹۱ پ.م، آرتافرن، داد را برای برقراری نظم در نواحی جنوب شرقی یونان اعزام کرد. داد با ناوگانی متشکل از قوای فنیقی و ایونی به سمت یونان حرکت کرد که این با روش مرسوم پارسیان که همواره بر نیروی زمینی تأکید می‌کردند، تفاوت داشت. علاوه بر این، حمله با نیروی دریایی اهمیت بیشتر جزایر اطراف یونان را نشان می‌دهد. داد ابتدا ناکسوس و دلوس را تصرف کرد و سپس به ارتریا لشکر کشید. در این حمله، شهر ارتریا در سه یا شش روز فتح شد.

پس از فتح ارتریا، داد با پیشنهاد هیپاس، والی پیشین آتن، به دشت ماراتون وارد شد که منجر به نبرد ماراتون گردید. آتنی‌ها با ارتش خود و همراهی لشکری از پلاته در ماراتون حاضر شدند. دو لشکر به مدت هشت روز در برابر هم ایستادند و سرداران آتن هنوز در تردید بودند که جنگ را آغاز کنند یا تسلیم شوند. در شورای جنگی، میلیتیادس با حیلهٔ رأی یازدهم یک سردار پیر را وارد تصمیم‌گیری کرد و در نهایت نبرد را تصویب کردند و خود او به عنوان فرمانده کل انتخاب شد. داد که از وعده‌های هیپاس مبنی بر تسلیم شدن آتنی‌ها ناامید شده بود، تصمیم به بازگشت گرفت. در این هنگام، یونانیان که بازگشت ارتش پارسیان به کشتی‌هایشان را دیدند، شروع به حمله کردند و شش کشتی باری (هرودوت در کتاب خود کشتی‌ها را نئون می‌نامد که منظور کشتی‌های باری است، نه جنگی) را تصاحب کردند.

میلیتیادس که پیروزی خود را بسیار بزرگ جلوه داده بود، ارتشی از آتنیان گرفت و به پاروس، مستعمرهٔ پارسیان، حمله کرد. پس از ۲۶ روز محاصره و زخمی شدن خودش، مجبور به بازگشت شد. کسانتیپوس او را به جرم فریب دادن آتنی‌ها و تلف کردن نیروهایشان به دادگاه کشاند و میلیتیادس به پرداخت ۵۰ تالان نقره محکوم شد. او مدتی بعد در اثر همان زخم جنگ پاروس، احتمالاً در زندان، درگذشت.

میراث داریوش بزرگ

داریوش از پروژه‌های ساختمانی بزرگ در شوش، بابل، میترا (مصر) و پارسه (تخت جمشید) حمایت مالی می‌کرد. بسیاری از این بناهای تاریخی دارای کتیبه‌هایی به زبان‌ها و الفباهای پارسی باستان، ایلامی، بابلی و هیروگلیف مصری بودند. شمار زیادی از کارگران و پیشه‌وران در این پروژه‌ها از تبارهای گوناگون بودند که سبب افزایش پیوندهای فرهنگی می‌شد.

شاه همچنین علاقهٔ ویژه‌ای به کشاورزی داشت و در نامه‌ای به گاداتس، شهربان آسیای کوچک، با بازگو کردن نوشتار اوستایی نوشت: «زمین خوشحالترین را حس می‌کند… آنجا که بلال، میوه و چمنزار بروید». او همچنین قانون مصر و دیگر مناطق را سامان بخشید و نظم و عدالت را برقرار کرد.

داریوش برای فراهم آوردن نظم درست «این جهانی» از تحمل هیچ سختی‌ای رویگردان نبود و فرمانروایی بزرگ خود را تا دورافتاده‌ترین روستاها نیز سامان داد. این موفقیت اداری و دیوانی، حتی از دیدگاه امروزی، بی‌همتا شمرده می‌شود.

سیارک داریوش ۷۲۱۰

به افتخار داریوش هخامنشی، سیارک «داریوش ۷۲۱۰» به نام وی نامگذاری شد.

تبار و خانواده

داریوش یکم پسر بزرگ ویشتاسپ (از نسل آرشام و خاندان هخامنشی) و رزگونه بود. او سه برادر کوچکتر به نام‌های آرتافرنه یکم، اردوان و آرتان داشت. الواح گلی تخت جمشید و گفته‌های هرودوت نشان می‌دهد که در زمان به سلطنت رسیدن داریوش، پدر و پدربزرگش هنوز زنده بودند.

داریوش پیش از سلطنت با دختر گوبریاس به نام رته‌بامه ازدواج کرد و از او صاحب سه پسر شد. پس از به سلطنت رسیدن، با دختر بزرگ کوروش بزرگ، آتوسا، که قبلاً با کمبوجیه دوم ازدواج کرده بود، وصلت کرد و از او چهار پسر و یک دختر داشت. سپس با دختر کوچک کوروش بزرگ، آرتیستونه، ازدواج کرد. در میان همسرانش، تنها به آتوسا لقب ملکه داد و او را بیش از همه دوست می‌داشت و قدرت و نفوذ فراوانی در دربار هخامنشی داشت.

پسر آتوسا، خشایارشا، به عنوان ولیعهد و جانشین داریوش تعیین شد، زیرا نخستین شاهزاده‌ای بود که پس از به سلطنت رسیدن داریوش به دنیا آمد و مادرش از خون یا فره کوروش بزرگ بود. بدین ترتیب، خشایارشا بر آرته‌بازان، پسر بزرگ‌تر داریوش که سلطنت را حق خود می‌دانست، برتری یافت.

فرزندان داریوش یکم

نام مادر نام فرزند توضیحات
رته‌بامه ارته‌برزن پسر ارشد داریوش
آریابیگنه
آریامنش
آتوسا (دختر کوروش بزرگ) خشایارشا ولیعهد داریوش بزرگ
ویشتاسپ
هخامنش
ماسیشته
ماندانه به گفته دیودور ساندکه
فیدیما (دختر هوتن) فیدیما همسر شاه گذشته کمبوجیه دوم
آرتیستونه (دختر کوروش بزرگ) آرشام
گئوبروه
ارته‌‌زوستر
پارمیس (دختر بردیا، نوه کوروش بزرگ) پارمیس
ارتان آریامرد
فراتاگون
ابروکومس
هیپرانت
نامعلوم پندوشسه
ایشتین

درگذشت و آرامگاه

داریوش در سال ۴۸۶ پیش از میلاد، پس از یک دورهٔ یک‌ماهه بیماری، درگذشت. مقبرهٔ او در دل کوه رحمت، در مکانی به نام نقش رستم در مرودشت فارس و نزدیک شیراز واقع شده است.

سر در آرامگاه داریوش، همانند دیگر آرامگاه‌های هخامنشی، به شکل چلیپایی بزرگ و به ارتفاع ۲۲ متر و پهنای ۱۱ متر کنده شده است. در بخش بالایی، نقش برجسته‌ای وجود دارد که در اصل نقاشی شده بوده و شاه را در حال ایستادن بر جایگاهی نشان می‌دهد که دو ردیف از نمایندگان سی قوم، هویتشان در کتیبه‌ای سه زبانه آمده، آن را نگه داشته‌اند.

وصیتی از زبان داریوش، که آخرین آرزویش بود، بر کتیبهٔ آرامگاهش حک شده است:

«اهورامزدا این کشور را از لشکر دشمن، از خشکسالی و از دروغ پاس دارد

تبلیغ کسب‌وکار شما در تمام صفحات داخلی

نمایش تبلیغات شما در تمام صفحات داخلی وبسایت به همراه دریافت لینک فالو برای بهبود سئو سایت تان. برای مشاوره و رزرو روی لینک زیر کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *